پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
322. تکون له غیبه و حیره تضل فیها الامم
برای او غیبت و برای امت حیرتی خواهد بود که خیلیها در آن دوران گمراه خواهند شد.[1]
همین تعبیر از امیرمؤمنان علیهالسلام نیز نقل شده که در آخر آن میافزاید:
اقوامی در آن گمراه شده و گروهی هدایت مییابند.
323. کائن فی امتی ما کان فی بنیاسرائیل حد و النعل بالنعل و القده بالقده!. و ان الثانی عشر من ولدی یغیب حتی لایری
آنچه در میان بنیاسرائیل واقع شده در میان امت من نیز موبهمو واقع خواهد شد. دوازدهمین فرزند من از دیدهها غائب میگردد و دیده نمیشود [2]
آنچه در میان بنیاسرائیل روی داده بود که موجب سرگردانی و حیرت آنها شده بود، غیبت نخستین سبط آنها لاوی بن برخیا بود که مدتی بس دراز غیبت کرد و سپس بهسوی قوم خود بازگشت و دین خدا را بعد از مندرس شدن از نو زنده ساخت. با پادشاه ستمگری به نام قرسیطا جنگ کرده، بر او پیروز شد. بهعلاوه حوادثی در میان آنها روی داد که با حوادث امت اسلامی شباهت فراوان داشت. که یکی از آنها انتظار ظهور حضرت مسیح علیهالسلام است که از روز شنیدن نوید آن تا به امروز انتظار میکشند.
امیرمؤمنان علیهالسلام میفرماید:
324. یکون لغیبته خیره یضل فیها اقوام و یهتدی آخرون، اولئک خیارالامه مع ابرار العتره
برای غیبت او حیرتی است که گروههایی در آن گمراه میشوند، و گروهی بر هدایت استوار میمانند که آنها بهترین امت هستند که با بزرگان عترت همراهاند.[3]
آنچه امروز جهان اسلام با آن روبروست همهاش از مظاهر جاهلیت است و در برخی از آنها از جاهلیت اولی جلوتر رفتهاند، امروز اقوام بسیاری از راه قرآن و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دور شدهاند و احکام اسلام را تعطیل نمودهاند، و اگر میبینند که در ایران مشروبات الکی و برخی دیگر از مفاسد اخلاقی به شدت ممنوع شده، دچار شگفت میشوند، زیرا این مسائل برای آنها تازگی دارد، که در وادی ضلالت حیران و سرگرداناند.
325. تهتم کما تاهت بنواسرائیل علی عهد موسی، و بحق اقول: لیضعفن علیکم التیه من بعدی باضطهادکم ولدی اضعاف ما تاهت بنواسرائیل!!
حیران و سرگردان شدید، آنسان که بنیاسرائیل در عهد موسی سرگردان شدند. به حق میگویم: سرگردانی شما چندین برابر سرگردانی آنها خواهد بود و آن در اثر ستمهایی است که بر فرزندان من روا خواهید داشت.[4]
در این حدیث، تعبیر ضِعف به کار رفته، و آن به معنای چند برابر است که حداقل آن دو برابر است وگرنه ضِعف به معنای دو برابر نیست. روی این بیان، معنای حدیث این نیست که سرگردانی بنیاسرائیل چهل سال بود و سرگردانی امت اسلامی هشتاد سال خواهد بود. بلکه معنایش این است که سرگردانی این امت چندین برابر (اضعاف مضاعف) بنیاسرائیل خواهد بود.
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
326. یخرج بعد غیبه و حیره، لایثبت فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذالله میثاقهم بولایتنا، و کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه
بعد از غیبت و حیرت ظاهر میشود، در این دوران تنها کسانی بر دین خود ثابت میمانند که در ایمان خود مخلص باشند و با روح یقین همراه و آنها کسانی هستند که خداوند از آنها درباره ولایت ما پیمان گرفته، و در دل آنها ایمان را مستقر ساخته و آنها را با روحی از خود تأیید نموده است.[5]
به همین مضمون از امیرمؤمنان علیهالسلام و نزدیک به این مضمون از امام صادق علیهالسلام و امام رضا علیهالسلام نیز وارد شده است.
فضل بن یسار از اصحاب امام باقر علیهالسلام از آن حضرت پرسید: آیا برای این امر وقتی تعیین شده است؟ فرمود:
327. اما ظهور الفرج فانه الی الله تعالی، و کذب الوقانون، ان موسی لما خرج وافدا الی ربه واعدهم ثلاثین لیله، فلما اراده الله علی الثلاثین عشراً قال قومه: قد اخلفنا موسی. فصنعوا ما صنعوا.. فاذا حدثناکم الحدیث فجاء علی ما حدثناکم به فقولو: صدق الله و اذا حدثناکم الحدیث فجاء علی خلاف ما حدثناکم فقولوا: صدق الله توجروامرتین.
اما ظهور فرج بستگی به مشیت حضرت احدیت دارد، و هر کس وقت تعیین کند، دروغ گفته است. هنگامی که حضرت موسی علیهالسلام بهسوی پروردگارش رفت با قوم خود سی روز وعده کرد، هنگامی که خداوند ده روز بر وعده خود افزود، قوم او گفتند: موسی خلف وعده کرد، آنگاه کردند آنچه کردند (از پرستش گوساله و غیره) از این رهگذر هنگامی که به شما حدیثی گفتیم و طبق گفته ما انجام یافت، پس بگویید که خدا راست گفته است. و اگر مطلبی را به شما گفتیم و تأخیری در آن روی داد، بگویید که خدا راست گفته است، تا دو بار پاداش ببینید.[6]
آنچه پیامبری از پیامبران و یا امام معصومی از امامان خبر دهد، به طور قطع انجام خواهد شد، مگر اینکه برای خدا بدا حاصل شود، که آنهم به تقدیر خدا و برای مصلحت مردم، و رأفت حقتعالی درباره مردم است. که رضا و تسلیم در برابر فرمان خدا ثواب و پاداش او را دو برابر میکند.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
328. یکون له غیبه و خیره، حتی یضل الخلق عن ادیانهم
برای او غیبت و حیرتی هست که مردمان از دین خود برمیگردند و گمراه میشوند.[7]
با کمال تأسف ما در چنین شرایطی زندگی میکنیم و بیشتر مردمان از دین و آئین خود بازگشتهاند، به خدا پناه میبریم از این امتحان بزرگی که برای ما روی داده است. و از او میخواهیم که از گروه ثابتقدمان باشیم که به هنگام ظهور آن دست نیرومند انتقام الهی، در رکاب او با دشمنان خدا پیکارگر و در برابر حق تسلیم و از حریم حق مدافع باشیم.
329. کیف انتم اذا بقینم شیئا من دهرکم لاترون اماما؟!. استوت اقدام بنی عبدالمطلب کاسنان المشط فبینا انتم کذلک اذ اطلع الله نجمکم، فاحمدوا الله و اشکروه
چگونه است حال شما، هنگامی که مدتی از روزگار را از دیدار امام خود محروم باشید، قدمهای فرزندان عبدالمطلب چون دندانههای شانه با یکدیگر برابر است، در چنین موقعیتی ستاره شما طلوع میکند. خدا را سپاس بگویید و او را شکرگزار باشید.[8]
در این حدیث شریف که فرزندان عبدالمطلب را به دندانههای شانه تشبیه کرده و آنها را با یکدیگر مساوی تعبیر فرموده، نکته جالبی هست و آن اینکه هر کس از بنیعباس و غیر آن قیام کند و ادعای عدالتخواهی او گوش فلک را کر کند، نتیجهای جز مشابه خلفای قبلی نخواهد داشت و همه آنها مساوی هستند در اینکه به نام عدالت قیام کرده، ظلم و ستم را به اوج میرسانند. از این رهگذر هر کس قیام کند و ادعای عدالتخواهی کند، این ادعا ترا فریب ندهد که هر ظالمی به ادعای عدالتخواهی قیام نموده است.
330. اذا اصبحت وامسیت لاتری فیه اماما من آلمحمد فاحب من کنت تحب، و ابغض من کنت تبغض، و وال من کنت توالی، و انتظر الفرج صباحا و مساء
اگر در زمانی قرار گرفتی که به امامی از آلمحمد صلیاللهعلیهوآله دست نیافتی، هر که را خواستی دوست بدار، و هر که را خواستی دشمن بدار و از هر که خواستی پیروی کن ولی هر صبح و شام در انتظار فرج باش [9]
انتظار فرج در عصر غیبت، مرز استواری در عقیده و انحراف از عقیده است، از این رهگذر امر میفرماید که منتظر فرج باشید تا از راه راست منحرف نشوید، آنگاه به مقتضای الحب فی الله و البغض فی الله با دوستان خدا دوست، و با دشمنان او دشمن باشید.
331. اذا کان ذلک فتمسکوا بما فی ایدیکم حتی یصح لکم الامر
هنگامی که آن – غیبت – واقع شود، به آنچه در دست دارید (عقاید حقه) چنگ بزنید تا قضیه آشکار شود و فرمان خدا فرا رسد.
332. یاتی علی الناس زمان یصیبهم فیه سبطه، یارزالعلم فیها کما تارزالحیه فی حجرها. فبیناهم کذلک اذ طلع علیهم نجمهم. فقیل له: فما السبطه؟. فقال: فتره النعاس و الضعف، کونوا علی ما انتم علیه حتی یظلع الله نجمکم
برای مردم روزگاری فرا میرسد که همگان دچار تب و لرز میگردند، علم و دانش در آن ایام درهم پیچیده شود، آنسان که مار در لانه خود به دور خود میپیچد. در آن هنگام ستاره آنها طلوع میکند.
گفته شد: مراد از تب و لرز چیست؟
فرمود: روزهای فترت، که همگان دچار ضعف و سستی میگردند. در آن ایام بر عقاید خود استوار باشید تا خداوند ستاره شما را ظاهر گرداند.[11]
333. کذب الوقاتون، وهلک المستعجلون، و نجا المسلمون، و الینا بصیرون ما وقتنا فیما مضی، ولا نوقت فیما یستقبل
هر آنکه وقت تعیین کند دروغ گفته است، هر کس شتاب کند هلاک میشود، هر کس تسلیم تقدیر خدا باشد نجات مییابد و بهسوی ما گام برمیدارد. ما درگذشته وقتی تعیین نکردیم و در آینده نیز هرگز وقتی تعیین نخواهیم کرد.[12]
ابو بصیر هنگامی که از امام صادق علیهالسلام در مورد وقت ظهور پرسید، فرمود:
334. کذب الوقاتون!. انا اهلبیت الانوقت!. ابی الله الا ان یخالف وقت المؤمنین
آنان که وقت تعیین کردند، دروغ گفتند: ما اهلبیتی هستیم که وقت تعیین نمیکنیم. خدا اراده کرده است که با هر وقتی که تعیین کنند مخالفت نماید.[13]
یکی دیگر از اصحاب پرسید: کی این مدت به سر آید که ما راحت شویم؟! فرمود:
335. بلی، ولکنکم اذعتم. فاخره الله
آری، چون شما آن را فاش ساختید، خداوند آن را به تأخیر انداخت.[14]
336. انما هلک الناس من استعجالهم لهذا الامر!. ان الله لا یعجل لعجله العباد. ان لهذا الامر عایه ینتهی الیها، فلوقد بلغوها لم یستقدموا ساعه ولم یستاخروا
شتاب مردم برای این کار آنها را هلاک ساخت. خداوند برای شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی هست که باید پایان پذیرد. اگر مدت آن سر آید نه ساعتی جلو میافتد و نه ساعتی تأخیر میشود.[15]
امام صادق علیهالسلام خطاب به یار وفادارش محمد بن مسلم فرمود:
337. ان قدام القائم علامات تکون من الله عزوجل. فقال: و ماهی؟. قال: قول الله عزوجل: [ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع، و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات، و بشر الصابرین]: ولنبلونکم: یعنی المؤمنین، قبل خروج القائم، بشیء من الخوف: من ملوک بنی فلان فی آخر سلطانهم، و الجوع: بغلاء اسعارهم، و نقص من الاموال: بکساد التجارات و قله الفضل، و نقص من الانفس: موت ذریع، و نقص من الثمرات: قله ربع ما یزرع، و بشر الصابرین: عند ذلک بتعجیل خروج القائم. و ذلک بعد فتنه صماء صیلم، یسقط فیها کل ولیجه و بطانه. فیثب الجار علی جاره فیضرب عنقه. فالزموا الارض ولاتحرکوا یدا ولا رجلا
پیش از قیام قائم عجلاللهتعالیفرجه نشانههایی است که خداوند آنها را ظاهر خواهد ساخت. محمد بن مسلم پرسید: آنها چیست؟ فرمود: آنها را خداوند چنین بیان فرموده است: (و شما را به سختیهایی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و مرگ و آفات زراعت آزمایش میکنیم و صبرپیشگان را بشارتده) [16]
ولنبلونکم: یعنی امتحان میکنیم شما مؤمنان را قبل از خروج قائم عجلاللهتعالیفرجه
به شیء من الخوف: یعنی بهوسیله پادشاهان بنی فلان، در آخر سلطنت آنها.
والجوع: یعنی با گران قیمتها.
ونقص من الاموال: یعنی با کسادی تجارت و کمی درآمد.
والانفس: یعنی با مرگهای پیاپی و ناگهانی.
والثمرات: یعنی با کمی رشد زراعت.
و بشر الصابرین: یعنی نوید بده در آن زمان صبرپیشگان را با ظهور قائم عجلاللهتعالیفرجه. و آن بعد از یک فتنه سخت و کمرشکن است، که هر دوستی و خویشی را در هم میریزد. همسایه به همسایهاش هجوم برده گردنش را میزند. در چنین روزگاری به زمین بچسبید و دست و پای خود را تکان ندهید.[17]
338. وخوف یشمل اهل العراق و بغداد، و موت ذریع فیه، و نقص فی الاموال و الانفس و الثمرات، و قله ربع لما یزرع الناس
ترسی اهل عراق و بغداد را احاطه میکند، و مرگی ناگهانی و پیاپی در آنجا شایع میشود و کمبود در اموال، اشخاص و میوهها ظاهر میشود و زراعت مردم کمتر رشد میکند.[18]
و خطاب به محمد بن مسلم فرمود:
339. یا محمد بن مسلم: من اخبرک غناتوقیتاً فلاتهابن ان تکذبه، فانا لانوقت وقتا
ای محمد بن مسلم! هر کس از ما به تو خبر دهد که ما وقتی برای ظهور او تعیین کردهایم، در تکذیب او تردید نکن، که ما هرگز وقتی را تعیین نمیکنیم.[19]
به مناسبت نهی از توقیت (تعیین وقت) یادآور میشویم که این نهیها شامل مشخص شدن روز ظهور، بعد از وقوع نشانههای حتمی چون: ندای آسمانی، خروج سفیانی و خسف بیداء و امثال آنها، نمیباشد. بلکه نهی منحصر به مواردی است که پیش از وقوع این علائم تعیین وقت شود. و ما اگر میگوییم که در آستانه ظهور هستیم به دلیل ظهور پیاپی نشانههای ظهور در مییابیم و این ربطی به توقیت و تعیین وقت ندارد.
امام کاظم علیهالسلام میفرماید:
340. اذا فقد الخامس من ولد السابع، فالله الله فی ادیانکم، لایزیلنکم عنها احد!. انه لابد لصاحب هدا الامر من غیبه، کان یقول به
هنگامی که پنجمین فرزند – امام – هفتم از دیدهها ناپدید شد، از خدا بترسید و به خدا پناه ببرید در مورد دین و آئین خود، کسی شما را از دینشان منحرف نکند. که برای صاحب این امر غیبتی هست تا آنها که به او عقیده دارند از اعتقاد خود بازگردند.[20]
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام چون پدران بزرگوارش دست شیعه را گرفته، به مقام باور داران با اخلاص بالا میبرد.
امام رضا علیهالسلام میفرماید:
341. لابد للناس من فتنه صماء صیلم، یسقط فیها کل بطائه و ولیجه، وذلک عند فقدان الرابع من ولدی
برای مردمان فتنهای کوبنده و آشوبی کمرشکن است که پردهها برداشته میشود، دوستیها و خویشاوندیها از بین میرود. و آن هنگامی است که چهارمین فرزند من از دیدهها ناپدید شود.[21]
امام جواد علیهالسلام میفرماید:
342. آنها ستکون خیره. لوعین لهذا الامر وقت لقست القولب. و لرجع عامه الناس عن الاسلام، و لکن قالوا: ما اسرعه! و ما اقربه!. تألفا لقلوب الناس، و تقریباً للفرج.
حیرت و سرگردانی خواهد بود. اگر برای این امر وقتی تعیین شود دلها را قساوت میگیرد. و توده مردمان از اسلام برمیگردند. ولی گفتهاند: چه زود است؟! چقدر نزدیک است؟! تا دل مردم آرام بگیرد و فرج نزدیک شود.[22]
آری اگر گفته میشد که ظهور حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه بعد از هزار سال است، نسلی که مخاطب این سخن بودند به یأس و نومیدی میگراییدند، نسل بعدی بیشتر مأیوس میشدند و باگذشت هر نسلی بر یأس و نومیدی مردم افزوده میشد، ولی اکنون بعد از گذشت بیش از هزار سال، بر طمع و امید امیدواران افزوده شده است. و چون هر نسلی امیدوار است که سعادت درک آن ایام مبارک و دولت مسعود را داشته باشد، خود را در برابر امام بزرگوارش مسئول و متعهد احساس میکند، خود را در تحت نظارت و رعایت مستقیم امام علیهالسلام میبیند، به وظیفه سنگین خود در عصر غیبت عمل میکند و رابطه خود را با خالق خویش و دیگر انسانها بهبود میبخشد.
یکی از اصحاب امام جواد علیهالسلام از آن حضرت پرسید: امام بعد از شما کیست؟ فرمود:
343. ابنی علی، و ابنا علی
پسرم علی (امام هادی) و دو فرزندش (پسرش: امام حسن عسکری، و نوادهاش: حضرت مهدی). آنگاه مدتی سرش را پائین انداخت و بعد از آن سرش را بلند کرد و فرمود:
حیرت و سرگردانی خواهد بود. گفتند: اگر چنین روزگاری پیش آمد، پس به کجا باید روی آورد؟! مدتی سکوت کرد و سپس فرمود:
به هیچ طرف، نه هرگز. این جمله را سه بار تکرار کرد.
یکبار دیگر پرسیدند به کجا روی بیاوریم؟! فرمود: بهسوی مدینه. گفتند: کدام مدینه؟ فرمود: همین مدینه. مگر مدینه دیگری هست؟! [23]
از پاسخ امام علیهالسلام سختی و دشواری فرار از فتنههای زمان غیبت روشن میشود که امام علیهالسلام میفرماید: به هیچ طرف. چنانکه امروز میبینیم همه اقطار و اکناف جهان را فتنهها فرا گرفته، راه فرار و نجاتی نمانده است. دلها را قساوت و زمین و زمان را جنایت فرا گرفته است.
امام حسن عسکری علیهالسلام میفرماید:
344. والله لیغیبن غیبه لاینجوفیها من الهلکه الا من یثبته الله علی القول بامامته، و وفقه للدعاء بتعجیل فرجه
به خدا سوگند آنچنان از دیدهها غائب میشود که از هلاکت نجات نمییابد، جز کسی که خدا او را در اعتقاد بر امامت او ثابت و استوار نگه دارد. و او را برای دعا به تعجیل فرجش موفق بدارد.
احمد بن اسحاق یار وفادار امام حسن عسکری علیهالسلام هنگامی که امام علیهالسلام حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه را به او نشان داد و از دوران غیبت او سخن گفت، عرض نمود: ای فرزند پیامبر صلیاللهعلیهوآله! آیا غیبت او به طول خواهد انجامید؟ فرمود:
345. ای و ربی، حتی یرجع عن هذا الامر اکثر القائلین به، ولایبقی الا من اخذ الله عزوجل عهده بولایتنا، و کتب فی قلبه الایمان و ایده بروح منه
آری، سوگند به پروردگارم، آنقدر طول میکشد که بیشتر معتقدان به امامت او، از اعتقاد خود برمیگردند. بر اعتقاد خود استوار نمیماند جز کسی که خداوند از او بر ولایت ما پیمان گرفته است، و ایمان در دل او نوشته، و او را با روحی از خود تأیید فرموده است.[24]
346. اما ان لولدی غیبه یرتاب فیها الناس، الا من عصمه عزوجل. اما ان له غیبه یحار فیها الجاهلون، و یهلک فیها المبطلون، و یکذب فیها الوقاتون!
برای فرزند من غیبتی هست که مردم در آن دچار شک و تردید میشوند، به جز کسی که خدا او را از لغزش و انحراف باز دارد. آگاه باشید که برای او غیبتی هست که نادانها در آن حیران و سرگردان میشوند و باطلان دران هلاک میشوند و کسانی که تعیین وقت کنند، دروغ میگویند.[25]
347. ثم یرجع، فکانی انظر الی الاعلام البیضص تخفق فوق راسه بنجف الکوفه
سپس ظاهر میشود، گویا با چشم خود میبینم که پرچمهای سفید در نجف کوفه (نجف اشرف) بالای سرش در اهتزاز است.[26]
خوشا به حال آنان که چنین روز مسعودی را درک کنند و در زیر پرچم حق قرار گرفته، همواره با باطل پیکار نموده، پرچم حق را در سرتاسر گیتی به اهتزاز درآورند. و طومار ظلم و ستم را در هم نوردند و زمین را از لوث ظلم و ستم پاک سازند.
ابن عباس میگوید:
یظهر بعد غیبه طویله و حیره مظلمه. فیعلن امر الله، ویظهر دین الله، و یؤید بنصرالله و نصر ملائکه الله.
پس از یک غیبت طولانی و حیرت ظلمانی، ظاهر میشود. امر خدا را آشکار میسازد و دین خدا را ظاهر میکند. و به نصرت خدا و فرشتگان مؤید و منصور میباشد.[27]