روزگار رهایی

گزینش و تصحیحی بر روایات "روزگار رهایی"، ترجمه علی اکبر مهدی پور

روزگار رهایی

گزینش و تصحیحی بر روایات "روزگار رهایی"، ترجمه علی اکبر مهدی پور

روزگار رهایی

روزگار رهایی
ترجمه یوم الخلاص
نویسنده: کامل سلیمان
مترجم: علی اکبر مهدی پور

با توجه به این که مولف گرانقدر، به هنگام نگارش کتاب مآخذ روایات را یادداشت نکرده، سپس به درخواست دوستان و خوانندگان برای چاپ سوم به جمع آوری مآخذ پرداخته، از این رو در ذکر ارجاع دقت کافی ننموده و به صرف تطابق محتوای روایت اکتفا نموده است.
در این وبلاگ برآنیم تا روایات وارده در کتاب روزگار رهایی را تک تک مورد بررسی قرار داده و متن های مشابه روایات را به همراه منابع دقیق ذکر نماییم.

غیبت کبری، با بسته شدن باب مراسلات و مکاتبات، و پایان یافتن دوران غیبت صغری، آغاز شده، تا به امروز ادامه داشته، تا فرا رسیدن روز موعود و خروج کعبه موعود با شمشیر، ادامه خواهد داشت.

غیبت طولانی آن حضرت، اگر چه با ده‌ها خرق عادت همراه است ولی بالاخره ممکن است و از نظر عقلی محال نیست و از نظر نقلی احادیث فراوانی در این رابطه نقل کرده‌ایم و اینک گروهی دیگر از اخبار و احادیث:

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله می‌فرماید:

301. یغیب عن شیعته غیبه، لایثبت فیها علی القول بامامته الا من امتحن الله قلبه بالایمان... هذا من مکنون سرالله و مخزون علمه، فاکتمه الا عن اهله

مدتی از شیعیان خود غائب می‌شود، که در آن مدت کسی بر اعتقاد خود در ولایت او ثابت نمی‌ماند، به جز کسی که خداوند دلش را با ایمان آزموده باشد... این از اسرار پوشیده و رازهای مخفی حضرت احدیت است، آن را از غیر اهلش پوشیده بدار.[1]

302. والذی بعثتنی بالحق بشیرا، لیغیبن القائم من ولدی، بعهد معهود الیه منی، حتی یقول اکثر الناس: ما لله فی آل‌محمد حاجه، و یشک آخرون بدلائله، فمن ادرک زمانه فلیتمسک بدینه، ولا یجعل للشیطان علیه سبیلا بشکه فیزیله عن ملتی و یخرجه من دینی، فقد اخرج ابوبکم من الجنه من قبل. والله عزوجل جعل الشیاطین اولیاء للذین لایؤمنون

سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، قائم اولاد من بر اساس پیمانی که خدا به وسیله من با او بسته، از دیده‌ها غائب می‌شود، تا بیشتر مردمان بگویند: خدا نیازی به آل‌محمد صلیاللهعلیهوآله ندارد، و گروهی در نشانه‌های او دچار شک و تردید شوند. هر کس آن زمان را درک کند محکم به دین خود چنگ بزند. و برای شیطان راه شک را ببندد، تا شیطان نتواند او را به شک انداخته، از دین و آئین من بیرون ببرد. چنانکه پدر و مادرتان را از بهشت بیرون برد. خداوند تبارک‌وتعالی، شیطان را دوست و ولی کسانی قرار داده است که به خدا ایمان نمی‌آورند.[2]

ای رسول گرامی صلیاللهعلیهوآله! درست آن چنانکه خبر دادی، هر کسی به راهی منحرف شده، سخنانی گفتند که تو خرد بهتر می‌دانی. و ما به خدا پناه می‌بریم از اینکه شیطان بر ما راه داشته باشد، آن‌هم بعد از آن‌همه هشدار و بیدارباش که از سوی شما به ما رسیده است.

امیرمؤمنان علیهالسلام می‌فرماید:

303. ان لصاحب‌الامر غیبه، المتمسک فیها بدینه کالخارط للفتاد بیدیه!. فایکم یمسک شوک القتاد بیده؟.

برای صاحب امر غیبتی هست، که در آن زمان کسی که به دین خود چنگ بزند، مانند کسی است که بخواهد خارهای گوَن را با دست بکند و تمیز کند! آیا یکی از شما قادر است که خارهای گون را با دست بگیرد؟!.[3]

304. ان لصاحب هذا الامر غیبه، فلیتق الله عبد ولیتمسک بدینه!.[ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لمایأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم، مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا، حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه: متی نصرالله؟. الا ان نصرالله قریب]

برای صاحب این امر غیبتی هست که باید انسان از خدا تقوی کند و به دین خود چنگ بزند.[4] سپس این آیه را قرائت فرمود:

[مگر پنداشته‌اید که وارد بهشت شوید، پیش از آنکه مثل پیشینیان در میان شما واقع شود؟! به آن‌ها سختی‌ها و بلاها رسید و مضطرب شدند، تا جایی که پیامبر، و کسانی که ایمان آورده‌اند، گفتند: یاری خدا کی خواهد رسید؟! آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است].[5]

نزدیک به این مضمون از امام صادق علیهالسلام نیز روایت شده است.

این روایت عمومیت آزمون الهی را می‌رساند که همه مردمان روی اعتقادشان امتحان خواهند شد، تا آن‌ها که بر عقیده خود استوار و پایدار هستند، شناخته شوند.

305. لیغیبن حتی یقول الجاهل ما لله فی آل‌محمد حاجه

از دیده‌ها غائب می‌شود، تا جاهلان بگویند: برای خداوند نیازی در آل‌محمد صلیاللهعلیهوآله نیست.[6]

اکنون که بیشتر جاهلان تعبیراتی نظیر تعبیر فوق را به زبان می‌آورند، نزدیک شدن فرج را نوید می‌دهند. انشاء الله.

امام باقر علیهالسلام می‌فرماید:

306. و ذلک بعد غیبه طویله، لیعلم الله من یطیعه بالغیب و یومن به

و آن – ظهور – بعد از سپری شدن یک غیبت طولانی است، تا خدا بداند که چه کسی در غیب از او اطاعت می‌کند و به او ایمان می‌آورد.[7]

امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه شریفه:

اریتم ان اصبح ماوکم غوراً فمن یاتیکم بماء معین

آیا می‌نگرید که اگر آب شما فروکش کند، چه کسی برای شما آب گوارا خواهد آورد.[8]

فرمود:

307. نزلت فی الامام: ان اصبح امامکم غائبا عنکم، فمن یاتیکم بامام طاهر یاتیکم باخبار السماء و الارض، و بحلال الله و حرامه؟. اما والله ماجاء تأویل هذه الایه، ولابد ان یجیء تاویلها!

این آیه در حق امام علیهالسلام نازل شده است، یعنی: اگر امام شما از دیده‌هایتان غائب شود، چه کسی برای شما امام ظاهری خواهد آورد که احکام حلال و حرام، و اخبار آسمان و زمین را برای شما بازگو کند.[9]

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در همین مورد می‌فرماید:

308. المهدی یغیب عن الناس غیبه طویله، یرجع عنها قوم و یثبت آخرون

مهدی از دیده مردمان مدتی بس دراز غائب می‌شود، هنگامی برمی‌گردد که قومی از او برگشته، گروهی بر اعتقاد خود استوار مانده‌اند. و این است منظور از آیه شریفه: [ارایتم ان اصبح ماوکم غورا...].[10]

امام باقر علیهالسلام در همین زمینه می‌فرماید:

309. کانی بکم اذا صعدتم لم تجدوا احدا، و رجعتم لم تجدوا احدا؟.

گویی با چشم خود می‌بینم که بالا می‌روید کسی را نمی‌یابید، بازمی‌گردید و کسی را نمی‌یابید.[11]

آری در جستجوی آن کعبه مقصود از کوه‌های صعب‌العبور بالا می‌رویم و به مقصد نمی‌رسیم، بازمی‌گردیم و محبوب را نمی‌یابیم، تنها نام او و یاد اوست که دل ما را روشنی می‌سازد، اما آتش هجران خرمن زندگی‌مان را بر باد می‌دهد. دلگرمی ما با نشانه‌های فراوانی است که امامان اهل‌بیت در رابطه با ظهور آن حضرت داده‌اند و یکی پس از دیگری تحقق می‌یابد و نزدیک شدن ایام وصال را نوید می‌دهد و کالبد بیجان ما را جان می‌بخشد، اگر این‌ها نبود، آتش هجران خرمن هستی ما را بر خاکستر نشانده بود.

امام صادق علیهالسلام برای تحکیم اعتقاد ما می‌فرماید:

310. والله لوبقی فی غیبته ما بقی نوح فی قومه، لایخرج من الدنیا حتی یظهر

به خدا سوگند، اگر در غیبت خود درنگ کند، آن‌قدر که حضرت نوح در میان قومش درنگ نمود، از دنیا بیرون نرود، جز اینکه ظاهر شود.[12]

مثل او، مثل حضرت خضر است که به عمر جاویدان دست یافت، و مثل او مثل ذی القرنین است که شرق و غرب جهان را تحت سیطره خود درآورد و همه امکانات روی زمین را خدا در اختیار او قرار داد.

311. ذا دار الفلک، و قالوا: مات اوهلک بای واد سلک. و قال الطالب له (ای عدوه): انی یکون و قد بلیت عطامه؟. فعند ذلک فارتجوه. و اذا سمعتم به فاتوه و لو حبوا علی الثلج!

چرخ گردون آن‌قدر می‌گردد که می‌گویند: مرده!، کشته شده!، کجا رفته؟!. جوینده‌اش گوید: دیگر استخوان‌هایش نیز پوسیده است، چگونه ممکن است بازگردد؟ در چنین موقع منتظر او باشید. هنگامی که خبر ظهورش به گوش شما رسید، به‌سوی او بشتابید ولو با کشیده شدن از روی برف‌ها.[13]

شبیه این حدیث از امام صادق علیهالسلام نیز روایت شده است.

تحقق نشانه‌های ظهورش یکی پس از دیگری نویدبخش نزدیک شدن روز موعود است. به امید آن روز.

امام صادق علیهالسلام می‌فرماید:

312. للقائم غیبتان: احداهما طویله والاخری قصیره. فالاولی یعلم بمکانه فیها خاصه من شیعته، والاخری لایعلم بمکانه فیها الا خاصه موالیه فی دینه

برای قائم دو غیبت است یکی کوتاه و دیگری طولانی. در اولی تنها خواص شیعیان از جایگاه او مطلع خواهند بود، در دومی فقط نزدیک‌ترین خواص او که متصدی خدمت او هستند از جایگاهش باخبر خواهند بود.[14]

313. ان للقائم غیبتین، یقال فی احداهما هلک، ولا یدری فی ای واد سلک؟

برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن‌ها گفته می‌شود: از دنیا رفته است، چون نمی‌دانند کجا گام سپرده است.[15]

و در تفسیر آیه شریفه:

نباید همچون کسانی باشند که درگذشته به آن‌ها کتاب داده شد، ولی هنگامی که مدت طولانی شد، دل‌هایشان قساوت گرفت و بیشترشان فاسقان‌اند.[16]

فرمود:

314. این آیه در مورد قائم عجلاللهتعالیفرجه و اهل زمان غیبت او نازل شده که زمان غیبتش به طول خواهد انجامید.[17]

آری، هر روزی که می‌گذرد، دل‌ها قسی‌تر می‌شود، تا آن مهر تابان ظهور کند و دل‌ها را صیقل دهد و قساوت‌ها را بزداید.

از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: آیا برای ظهور مهدی موعود روز معینی هست که مردم آن را بدانند؟ فرمود:

315. حاشا لله ان یوقت ظهوره بوقت یعلمه شیعتنا، لانه هو الساعه آلتی قال الله تعالی: [قل انما علما عند ربیط، لایجلیها لوقتها الا هو، ثقلت فی السموات و الارض، لاتاتیکم الا بغته].

خدا منزه از آن است که برای ظهور وقتی را تعیین کند که شیعیان ما از آن آگاه شوند. او همان ساعه است که قرآن کریم در حق او می‌فرماید: [بگو علم او در پیشگاه خداست، وقت آن را جز او نمی‌داند! در آسمان‌ها و زمین گران شده است! برای شما ظاهر نمی‌شود جز به صورت ناگهانی!] [18]

او همان ساعه است که خدای تبارک‌وتعالی می‌فرماید:

از تو می‌پرسند در مورد ساعه (رستاخیز) که چه موقعی لنگر خواهد انداخت؟ [19]

و فرموده است:

علم رستاخیز در نزد خداست و بس.[20]

و فرموده است:

آیا منتظرند که رستاخیز – ساعه – به طور ناگهانی بر آن‌ها فرود آید، که به تحقیق نشانه‌هایش ظاهر شده است.[21]

برای حضرت مهدی وقت معینی نیست، او چون رستاخیز است که ناگهانی می‌آید و وقتش را خدا می‌داند و بس!.

کسانی در آن شتاب می‌کنند که به آن ایمان ندارند، اما آن‌ها که ایمان آورده‌اند از آن می‌ترسند و می‌دانند که آن حق است. آگاه باش آن‌ها که در حق رستاخیز مجادله می‌کنند در گمراهی دور و درازی هستند.[22]

مجادله در حق او این است که بگویند: کی متولد شده؟ چه کسی دیده؟ چگونه ممکن است؟ کی ظاهر می‌شود؟ و... که همه این‌ها ناشی از ضعف عقیده و ضعف ایمان به خدا و قدرت بیکران اوست.

که چنین افرادی خود را به ضرر و خسران انداخته‌اند.[23]

و برای طغیانگرها بدترین بازگشت‌هاست.[24]

که روز رستاخیز نزدیک است و قمر منشق شده است.[25]

تو چه می‌دانی؟ شاید ساعه (روز رهائی و رستاخیز) نزدیک باشد.[26]

و آیات دیگری در این زمینه.[27]

آری روز موعود نزدیک است و نشانه‌هایش یکی پس از دیگری ظاهر می‌شود و ما در آستانه فرا رسیدن روز رهائی انسان‌ها از زیر یوغ استعمار و استبداد هستیم. ما هرگز وقتی تعیین نمی‌کنیم ولی از گفتار معصومین علیهمالسلام درمی‌یابیم که انشاء الله به‌زودی حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه را خواهیم دید که در کنار خانه خدا ایستاده و برای اصلاح جهان برخاسته و با یک رستاخیز عمومی جهان را از تاریکی فقر و جهل و ظلم رهائی می‌بخشد و حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی استوار می‌سازد.

316. ان من وقت لمهدینا فقد شارک الله فی علمه، و ادعی انه ظهر علی سره. و ما لله من سر الا وقد وقع الی هذا الخلق المعکوس الضال عن الله، الراغب عن اولیاء الله!. و ما لله من خبر الا و هم اخص به لسره و هو عندهم. و انما القی الله الیهم لیکون حجه علیهم

کسی که برای مهدی ما وقت تعیین کند، خود را در علم خدا شریک پنداشته است! و ادعا کرده است که بر اسرار خدا واقف است! و خیال کرده است که هیچ سری از اسرار الهی نیست جز اینکه به این بنده گمراه و منحرف از خدا و روگردان از اولیاء خدا تعلیم شده است!! می‌پندارند که هیچ خبری نیست جز اینکه خدا به آن‌ها آموخته است! تا حجت بر آن‌ها تمام شود! [28]

امام صادق علیهالسلام با این تعبیرها گفتار منجمان، کاهنان، رمال‌ها و فال‌بین‌ها را به باد انتقاد گرفته، که به ناحق در هر موردی پیشگویی می‌کنند در حالی که مسیر اصلی را گم کرده‌اند، و به شهر علم از راهی جز راه صحیح آن درآمده‌اند. یک‌بار گروهی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به خدمت آن حضرت شرفیاب شدند و آن حضرت را دیدند که روی زمین نشسته و در حالی که بشدت می‌گریست می‌فرمود:

317. سیدی، غیبتک نفت رقادی، وضیعت علی مهادی، و ابترت منی راحه فوادی!.

سیدی، غیبتک وصلت مصابی بفجائع الابد!. و فقد الواحد بعد الواحد یفنی الجمع و العدد!. فما احس بدمعه ترقا فی عینی، وانین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا وصنوف البلایا، الا لقینی غوائل اعظم‌ها واقطعها، وبوائق اشدها و انکرها، و نوائب مخلوطه بغضبک، و نوازل مجبوله بسخطک!!!

سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، خاطرم را پریشان ساخته، آرامش دلم را از من سلب نموده است.

سرور من! غیبت تو، مصیبتی جانکاه بر سراسر هستی‌ام فرو ریخته که هرگز تسلی نمی‌یابم، از دست دادن یاران، یکی بعد از دیگری اجتماعات را درهم می‌ریزد، بلاها و سختی‌ها، رنج‌ها و اندوه‌ها، آن‌چنان بر دلم سنگینی می‌کند که دیگر اشک دیده و فریادهای سینه‌ام را احساس نمی‌کنم. که هر چه بر اشک دیده و فریاد سینه‌ام می‌نگرم، مصیبت شدیدتر و جانکاه‌تری در نظرم مجسم می‌گردد که از مصائب قبلی دشوارتر و شکننده‌تر است!.

یکی از یاران عرضه نمود: ای مولای من! خدا دیدگانت را نگریاند، چه چیزی موجب شده که این چنین سیلاب اشک بر صورت مبارکت جاری شده؟ چه عاملی این چنین قلب عالم امکان را به لرزه درآورد و بر این ماتم نشانده؟ امام صادق علیهالسلام آهی کشید که قفسه‌های سینه‌اش باز شد و لرزه بر اندامش افتاد و فرمود:

318. ویلکم... نظرت فی کتاب الجفر، صبیحه هذا الیوم، وتاملت مولودا عائبا، و غیبته و ابطاءه، و طول عمره، و بلوی المؤمنین فی ذلک الزمان، و توئد الشک فی قلوبهم من طول غیبته، و ارتداد اکثرهم عن دینهم، و خلعهم ربقه الاسلام من اعناقهم التی قال الله تعالی جل ذکره: [و کل انسان الزمناه طائره فی عنقه]: یعنی الولایه، فاخذتنی الرقه و استولت علی الاحزان

وای بر شما! من امروز صبح کتاب جعفر [29] را مطالعه می‌کردم، در زندگی مولودی می‌اندیشیدم که از دیده‌ها غائب می‌شود و غیبتش به طول می‌انجامد و عمرش بسیار طولانی می‌شود و مؤمنین در آن زمان به سختی آزموده می‌شوند و از طول غیبتش دچار شک و تردید شده، بیشترشان از دین خود مرتد می‌شوند و ریسمان اسلام را از گردن خود می‌گشایند، یعنی آن رشته ولایت را که خدای تبارک‌وتعالی می‌فرماید: و کل انسان الزمناه طاهره فی عنقه) [30] از گردن خود دور می‌کنند. از مطالعه وضع آن‌ها رشته افکارم گسست و کوه غم و اندوه بر تنم فرو ریخت.[31]

آنچه ما امروزه شاهدش هستیم، امام صادق علیهالسلام سیزده قرن پیش آن‌چنان بیان فرموده است که گویی خود این روزها را با چشم خود دیده است.

امام جواد علیهالسلام می‌فرماید:

319. ان الامام بعدی ابنی، امره امری، و قوله قولی، و طاعته طاعتی. والامام بعده ابنه الحسن، امره امرابیه، و قوله قول ابیه، و طاعته طاعه ابیه. فقیل له: یا ابن رسول الله، و من الامام بعد الحسن؟. فیکی بکاء شدیدا، ثم قال: ان من بعد الحسن ابنه القائم بالحق، المنتظر. فقیل: یا ابن رسول الله، ولم سمی بالقائم؟. قال: لانه یقوم بعد موت ذکره، و ارتداد اکثر القائلین بامامته. فقیل: ولم سمی بالمنتظر؟. قال: لان له غیبه یطول امدها فینظر خروجه المخلصون، وینکره المرتابون، ویستهزیء بذکره الجاحدون، و یکذب فیه الوقاتون، ویهلک فیه المستعجلون، وینجوفیه المسلمون

امام، بعد از من، پسرم (امام هادی) است که امر او امر من و گفته او گفته من، و اطاعت او اطاعت من است. و امم بعد از او پسرش حسن (عسکری) است، که امر او امر پدرش، گفته او گفته پدرش و اطاعت او اطاعت پدرش می‌باشد.

آنگاه امام جواد علیهالسلام ساکت شد. عرضه شد: ای فرزند پیامبر! امام بعد از حسن کیست؟

امام جواد علیهالسلام به شدت گریست و فرمود:

بعد از حسن، پسر او قائم به حق و منتظر است.

گفته شد: چرا به او قائم گفته می‌شود؟ فرمود:

زیرا او بعد از آنکه یادش از بین می‌رود، قیام می‌کند، و پس از آنکه بیشتر قائلین به امامتش، از اعتقاد خود بازگردند او ظهور می‌کند.

گفته شد: چرا به او منتظر می‌گویند؟ فرمود:

زیرا برای او غیبتی طولانی هست که مؤمنین مخلص ظهور او را انتظار می‌کشند، و صاحبان شک او را انکار می‌کنند و منکران نام و یاد او را مسخره می‌کنند. هر کس وقت تعیین کند دروغ می‌گوید، هر کس شتاب کند هلاک می‌شود، هر کس تسلیم اراده خدا شود نجات می‌یابد.[32]

امام جواد علیهالسلام گویی زمان ما را با چشم خود مشاهده فرموده، حالات دوست و دشمن را از نزدیک دیده و تشریح فرموده است.

حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه می‌فرماید:

هنگامی که علی بن ابراهیم آزدی به محضر آن کعبه مقصود مشرف پیدا کرد، خطاب به او فرمود:

320. ان الارض لاتخلومن حجه، ولایبقی الناس فی فتره اکثر من تیه بنی‌اسرائیل و قد ظهر ایام خروجی. فهذه امانه فی رقبتک، فحدث بها اخوانک من اهل الحق

زمین هرگز خالی از حجت نمی‌ماند و مردم بیش از دوران سرگردانی بنی‌اسرائیل در فترت نمی‌مانند.

این امانتی است در گردن تو، آن را به برادرانت از اهل حق بازگو کن.[33]

این حدیث اگر ثابت شود، اشاره‌ای دارد به یک زمان فترت که در آن غضب خدا بر بندگان نازل شود و جنگ‌ها و فتنه‌ها برپا شود، همچون زمان ما آنگاه خدای تبارک‌وتعالی با نعمت ظهور بر آن‌ها منت نهاده، آن‌ها را از هر مکروهی برهاند.

شاید در این حدیث به کار بردن لفظ تیه رمزی به اعلان رژیم اسرائیل و ادامه این جنگ‌ها و تجاوزها تا مدت چهل سال باشد؟ که جز خدا کسی از آن آگاه نیست.

ابراهیم بن مهزیار که از تشرف یافتگان به حضور آن حضرت است، روایت می‌کند که فرمود:

321. ای ابا اسحاق! پدرم که صلوات خدا بر او باد، به من فرمود: پسرم! امیدوارم تو یکی از کسانی باشی که خداوند برای گسترش حق و ریشه کن ساختن باطل مهیا ساخته است. که به دست تو دین ظاهر و باطل نابود گردد. پسرم! بر تو باد ملازمت سرزمین‌های دوردست، که برای هر یک از اولیای خدا دشمن ستیزه خو و رزم جوئی هست، که خدا چنین مقدر فرموده تا اولیای او همواره با اهل نفاق و الحاد، در نبردی دائم بوده باشند، از این جهت هراسی به خود راه مده.

ای ابا اسحاق! این دیدار ما در پیش تو امانت باشد که جز از اهل صدق و صفا در دین، پوشیده بدار.

هنگامی که نشانه‌های ظهور و زمینه‌های خروج را دیدی، تأخیر را جایز مشمار، و با برادران ایمانی‌ات به‌سوی ما بشتاب، که از مشعل یقین و انوار هدایت، کسب نور نموده، به راه راست و استوار راه یابی، انشاء الله [34]

حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه از طریق ابراهیم بن مهزیار، همه شیعیان را متوجه نشانه‌های ظهور نموده، که با مشاهده آن‌ها خود را آماده یاری حق و شتافتن به‌سوی آن مهر تابان و قبله خوبان بکنند.

در بخش گذشته با غیبت صغری، سفیران و قسمتی از توقیعات شریف آشنا شدیم، و در این بخش قسمتی از احادیث مربوط به غیبت کبری را بازگو کردیم و هم اکنون در دل غیبت کبری هستیم که هر روز یکی از نشانه‌های ظهور را با چشم خود می‌بینیم که این‌ها نوید فرا رسیدن روز موعود را با خود به ارمغان می‌آورند. به امید فرا رسیدن آن روز.

غیبت کبری از نیمه شعبان 329 هجری آغاز شده، تا روزی که خدا بخواهد ادامه دارد.

  • مهدی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">