شعار یاران امام زمان عجلاللهتعالیفرجه:
اَمِت، اَمِت!.[1]
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
448. المهدی منا اهلالبیت، یصلحه الله فی لیله
مهدی از ما اهلبیت است، خداوند کار او را در یکشب فراهم میآورد.[2]
449. یکون اختلاف عند موت خلیفه، فیخرج رجل من اهل المدینه هاربا الی مکه، فیاتیه ناس من اهل مکه فیخرجونه و هو کاره، فیبایعونه بین الرکن و المقام
به هنگام مرگ خلیفهای اختلاف پدید میآید، مردی از اهل مدینه به مکه میشتابد، پس جمعی از اهل مکه گرد او جمع میشوند و او را دعوت به خروج میکنند، در حالی که او خود اظهار تمایل نمیکند، پس در میان رکن و مقام با او بیعت میکنند.[3]
در باب بتن عامه (بخش هجدهم) در مورد مرگ خلیفه به تفصیل سخن خواهیم گفت. و منظور از اهل مکه در این حدیث یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه میباشد که خوشبختترین مردم جهان هستند و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله برای آنها تهنیت فرموده است:
450. طوبی لمن ادرک قائم اهلبیتی و هو مقتد به قبل قیامه، یتولی ولیه و ینبرا من عدوه، و یتولی الائمه الهادین من قبله اولئک رفقائی، و ذوو ودی و مودتی، و اکرم امنی علی یوم القیامه
خوشا به سعادت کسی که قائم اهلبیت مرا درک کند و پیش از قیام آن حضرت به او اقتدا کند، دوستان او را دوست بدارد و از دشمنان او بیزاری بجوید و امامان پیش از او را به امامت و پیشوایی بپذیرد. آنها دوستان من هستند که مورد بحث و علاقه من هستند و آنها تا روز قیامت نزد من گرامیترین افراد امت هستند.[4]
451. طوبی لمن لقیه، و طوبی لمن احبه، و طوبی لمن قال به، ینجیهم الله من الهلکه.. و بالاقرار بالله و برسوله، و بجمیع الائمه یفتح الله لهم الجنه. مثلهم فی الارض کمثل المسک الذی یسطع ریحه فلا یتغیر ابداً، و مثلهم فی السماء کمثل القمر المنیر الذی لایطفا ابدا
خوشا به حال کسی که او را دیدار کند، خوشا به سعادت کسی که او را دوست بدارد و خوشا به حال آنکه به او معتقد باشد. خداوند آنها را از هلاکت نجات میبخشد. و به سبب اقرار به خدا و پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام، خداوند درهای بهشت را به روی آنها باز میکند. مثل آنها در روی زمین مانند مثل مشک است که فضا را خوشبو میسازد و خود هرگز تغییر نمییابد. و مثل آنها در آسمانها مثل ماه تابان است که تابش و درخشش آن هرگز به تاریکی نمیگراید.[5]
452. یخرج النجباء من مصر، والا بدال من الشام، و عصائب اهل العراق رهبان باللیل لیوث بالنهار، کان قلوبهم زیر الحدیدف فیبایعونه بین الرکن و المقام
نجبا از مصر، ابدال [6] از شامات و گروههایی از عراق بیرون میآیند، که راهبان شب و شیران روز هستند، دلهایشان چون فولاد سخت است. در میان رکن و مقام با او بیعت میکنند.[7]
کلمه شام در این حدیث سوریه، جنوب ترکیه، لبنان و قسمتی از شمال حجاز را شامل میشود که آن روز همه این منطقه را که بر کرانه دریای مدیترانه قرار گرفته، شامات میگفتند.
امام باقر علیهالسلام در همین رابطه میفرماید:
453. یبایع القائم بین الرکن و المقام ثلاثمئه و نیف رجل، عده اهل بدر. فیهم النجباء من اهل مصر، و الابدال من اهل الشامف و الاخیرا من اهل العراق
سیصد و اندی نفر، به تعداد اهل بدر (313 نفر) در میان رکن و مقام با قائم عجلاللهتعالیفرجه بیعت میکنند. که نجبای مصر، ابدال شام و اخیار اهل عراق در میان آنهاست.[8]
رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نیز همین تعبیر را فرمودهاند:
454. یخرج الیه النجباء من مصر، و عصائب اهل المشرق، حتی یاتوا مکه فیبایعونه
نجبای مصر و علمای مشرق زمین بهسوی او میشتابند، تا به مکه آمده با او بیعت میکنند.[9]
455. اذا قام قائمنا، جمع الله له اهل المشرق و اهل المغرب، فیجمعون له کما یجتمع قزع الخریف. فاما الرفقاء فمن اهل الکوفه، و اما الابدال فمن اهل الشام
هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند اهل مشرق و مغرب را در اطراف او گرد میآورد، آنسان که ابرهای پائیزی گرد میآید، اما یاران از اهل کوفه هستند و اما ابدال از شامات [10]
به ویژه در عصر ما که طبعاً حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه با وسایلی حداقل در سطح هواپیما بهسوی او خواهند شتافت، این تشبیه جالبتر میشود که آنها چون ذرات ابر در آسمان از هر سو به طرف آن مهر تابان میشتابند و چون همگی یکجا گرد آمدند باران رحمت الهی از آنجا به همه دشت و صحرا میبارد و زمین مرده زنده میشود و برکات خود را ظاهر میکند، وه چه تشبیه جالبی که ترافیک هواپیما همچون ذرات ابر پائیزی شتابان از فضای شهرها عبور کرده، یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه را در گرد آن هسته مرکزی جهان آفرینش گردآورده، نوید آزادی تودهها را در سرتاسر جهان به ارمغان میآورند.
جالبتر اینکه امیرمؤمنان تعبیری دارد که تأویل فوق را تأیید میکند و مسافرت یاران قائم را با وسیلهای شبیه هواپیما تصویر میکند:
456. جیش الغضب قوم یاتون فی آخرالزمان، قزع کقزع الخریف: الرجل، و الرجلان، و الثلاثه من کل قبیله، حتی یبلغ التسعه. اما و الله، انی لاعرف امیرهم و اسمه، و مناخ رکابهم!
سپاه غضب (یعنی سپاهی که مظهر خشم الهی است) قومی هستند در آخرالزمان، که از هر قبیلهای یک، دو، سه نفر میآیند تا به نه نفر برسند، که چون ابر پائیزی به صورت پراکنده میآیند. به خدا سوگند من امیر آنها را میشناسم و اسمش را میدانم، و میدانم که هر گروهی کجا منزل میکنند.[11]
در اینجا تصریح نشده که با چه وسیلهای میآیند ولی از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله تعبیری رسیده که از آن استفاده میشود که با یک وسیله بسیار سریع و تیزپرواز بهسوی حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه میشتابند. که معلوم نیست از نوع بسیار نیرومند هواپیماهای امروزیست، یا از نیروها و یا ابزار ناشناخته ایست که بشر تاکنون به کشف و یا اختراع آن موفق نشده است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله چنین تعبیر فرموده است:
457. یجمعهم الله من مشرقها الی مغربها فی اقل مما یتم الرجل عینیه، عند بیتالله الحرام، فبینا اهل مکه کذلک یقولون: کبسنا السفیانی، ثم یشرفون فینظرون الی قوم حول البیتالحرامف و قد انجلی عنهم الظلام، ولاح لهم الصبح، و صاح بعضهم ببعض: النجاه! و اشرف الناس ینظرون و امراوهم یفکرون.
خدای تبارکوتعالی آنها را در کمتر از چشم به هم زدن، در کنار خانه خدا – بیتالله الحرام – گرد میآورد. مردم مکه در حالی که گرد آمده از لشکر سفیانی سخن میگویند که چگونه آنها را محاصره کرده و در زیر ضربات خود لگدمال نموده، یکمرتبه چشم باز میکنند و میبینند که قومی در اطراف کعبه گرد آمدهاند و کابوس لشکر سفیانی از بالای سرشان برطرف شده است و فجر امید طلوع کرده است. آنگاه یکدیگر را صدا میکنند و میگویند: نجات، نجات. مردم گرد آمده تماشا میکنند و میبینند که امیرهایشان در اندیشه نجات تمام مردم در بند هستند.[12]
همین مضمون از امیرمؤمنان علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام نیز رسیده است. تعبیر کمتر از چشم به هم زدن سرعت شگرف و مافوق تصور را میرساند. طبق این تعبیر، یا بدون استفاده از وسایل طبیعی خواهد بود چنانکه برخیا تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از صدها کیلومتر آورده در حضور حضرت سلیمان علیهالسلام مهیا ساخت. و یا به وسیله وسائط نقلیه از نوع هواپیماها و یا سفینههای فضایی خواهد بود که هماکنون موشکهای تیزپروازی هست که صدها کیلومتر را در مدت بسیار کوتاه میپیماید.
آیا واقعاً جای شگفت نیست که چهارده قرن پیش تیزپروازان امروزی به قطعههای ابر پائیزی تشبیه گردد و از مسافرتهای فضایی در کمتر از یک چشم به هم زدن گفتگو شود!.
نه هرگز جای شگفت نیست، زیرا خداوند سریعتر از آن را در وجود انسان آفریده است و آن دوربین مجهزی است که خداوند در وجود انسان به ودیعت نهاده است که از همه دوربینهای ساخت بشری کوچکتر و مجهزتر است و آن چشم انسان است که نور وارد در آن در یک لحظه میلیونها کیلومتر را میپیماید و تصویر اشیاء مریی را در عدسی چشم منعکس مینماید. انسان چشمهایش را روی هم میگذارد و آنگاه میگشاید و به آسمان نگاه میکند و در یک لحظه خورشید را مشاهده میکند، و این بدین معنی است که نور وارد در چشم در یک لحظه فاصله صد و پنجاه میلیون کیلومتری – بین زمین و خورشید – را طی میکند، و تصویر خورشید را به عدسی چشم میرساند و انسان آن را میبیند!.
و گوش انسان از پشت هزارها کیلومتر صدا را به وسیله تلفن و بیسیم در کمتر از یک ثانیه میشنود!.
آیا در آفرینش خود نمیاندیشد که خداوند اینهمه شگفتیها را در کشور تن آفریده و به او نیروی اندیشیدن داده که شاهباز اندیشهاش در کمتر از یک لحظه جهان هستی را زیر پر میگیرد!.
آنگاه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مسیر حرکت یاران حضرت بقیهالله را بیان میفرماید:
458. اولهم من البصره و آخرهم من الیمامه
نخستین آنها از بصره و آخرین آنها از یمامه خواهد بود.[13]
459. ما من بلده الایخرج منها معه طائفه، الا اهل البصره فانه لایخرج معه منها احد
هیچ شهری نیست جز اینکه گروهی از آن شهر همراه او خارج میشوند. به جز بصره، که حتی یک نفر نیز از آنجا با آن حضرت همراهی نمیکند! [14]
این دو حدیث با یکدیگر منافات ندارد، زیرا این حدیث دلالت میکند بر اینکه از مردم بصره احدی با حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه همراهی نمیکند و حدیث قبلی دلالت دارد بر اینکه نخستین کسی که به امام علیهالسلام ملحق میشود مسیر حرکتش از بصره میباشد.
امیرمؤمنان علیهالسلام میفرماید:
460. لاتنثن عنه اذا وفقت له، ولاتجیزن عنه اذا هدیت الیه
از او تخلف نکن، اگر او را درک کنی. و از او مگذر اگر بهسوی او هدایت شدی.[15]
امیرمؤمنان علیهالسلام روز پیروزی سپاه اسلام در جنگ جمل فرمود:
461. ولقد شهدنا فی عسکرنا هذا، اقوام فی اصلاب الرجال و ارحام النساء، سیرعف بهم الزمان و یقوی بهم الایمان
... در این جنگ در میان سپاه ما افرادی حضور داشتند که در صلبهای پدران و رحمهای مادران هستند که گذشت زمان آنها را بیرون میآورد و ایمان به دست آنها نیرو میگیرد [16]
منظور امیرمؤمنان علیهالسلام یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه میباشد که خداوند آنها را برای تقویت اسلام و ایمان در آخرالزمان ذخیره نموده است. و باز در جنگ نهروان در همین زمینه فرموده است:
462. والذی فلق الحبه وبرا النسمه، لقد شهدنا فی هذا الموقف اناس لم یخلق الله آباءهم ولا اجدادهم.. قوم یکونون فی آخرالزمان یشر کوننا فی ما نحن فیه، و یسلمون علینا. فاولئک شرکاونا فی ما نحن فیه حقا حقا
قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و انسان را آفرید، امروز در نبرد بیامان ما انسانهایی شرکت کردند که هنوز خداوند پدران و نیاکانشان را نیافریده است. آنها قومی هستند که در آخرالزمان میآیند و در کار ما سهیم میشنود و به ما درود میفرستند. آنها بهراستی در جهاد ما سهیم هستند.[17]
امیرمؤمنان علیهالسلام سوگند یاد میکند که اصحاب مهدی عجلاللهتعالیفرجه در جنگ جمل و نهروان شرکت داشتند، زیرا ملاک یکی است آنها نیز در آخرالزمان میآیند و در جبهه علیه باطل شرکت میکنند و به فرمان حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه که نفس علی علیهالسلام است با ناکثین و قاسطین و مارقین میجنگند. و شاید به این سبب باشد که آنها آرزو میکنند که عهد علی علیهالسلام را درک میکردند و او را یاری میکردند و نمیگذاشتند که در برابر دشمنان داخلی و خارجی تنها بماند. و در حدیث دیگری در همین رابطه میفرماید:
463. اذا هلک الخاطب وراغ الصاحب و بقیت قلوب تتقلب: من مخصب و مجدب، هلک المتمنون و اضمحل المضمحلون، و بقی المؤمنون و قلیل ما یکون: ثلاثمئه اویزیدون و تجاهد معهم عصابه جاهدت مع رسول الله صلیاللهعلیهوآله یوم بدر و لم تقتل و لم تمت
هنگامی که جاهطلبان بمیرند، زمامداران منحرف شوند، و دلها به افراط و تفریط بگرایند، آنها که با حق درافتند نابود میشوند و فقط مؤمنان باقی میمانند که تعدادشان در حدود سیصد و کمی بیشتر است (313 نفر) که همراه آنها گروهی جهاد میکنند که در جنگ بدر همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآله جنگیدند و کشته نشدند و به اجل طبیعی نیز از بین نرفتند.[18]
منظور امیرمؤمنان از این گروه، فرشتگانی است که در جنگ بدر از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله حمایت کردند و در دولت حق از سپاه حق حمایت خواهند نمود.
464. یولف الله قلوبهم، ولایستوحشون الی احد، ولا یفرحون باحد دخل فیهم علی عده اصحاب بدر، لم یسبقهم الاولون ولایدرکهم الاخرون، و علی عده اصحاب طالوت الذین جاوزوا النهر
خداوند دلهای آنها را تألیف میکند (انس و الفت میبخشد) آنها از رفتن کسی وحشت نمیکنند و از آمدن کسی ابراز مسرت نمیکنند. تعداد آنها به شماره اصحاب بدر است (313 نفر) که در میان گذشتگان، آنها نظیر نداشتند و در آینده نیز نظیر نخواهند داشت. و شماره آنها مطابق تعداد اصحاب طالوت است که (تعداد 313 نفرشان) از آب رودخانه گذشتند.[19]
465. هم المفقدون عن فرشهم الذین قال الله تعالی فیهم: [این ما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً]
آنها – اصحاب مهدی – در رختخوابهایشان ناپدید میشوند، که خدای تبارکوتعالی در حق آنها فرموده است: [20] (هرکجا باشید خداوند همه شما را میآورد).[21]
امام صادق علیهالسلام نیز در همین زمینه میفرماید:
466. اذا اذن الامام دعا الله باسمه (ای باسم الله الاعظم) فاتیحت له صحابته، و هم اصحاب الالویه: فمنهم من یفتقد عن فراشه لیلاً فیصبح فی مکه، و منهم من یری یسیر فی السحاب نهارا
هنگامی که به امام علیهالسلام فرمان ظهور برسد، خدا را با اسم اعظمش میخواند و همه یارانش از سراسر جهان گرد میآیند، که آنها یاران پرچمدار او هستند، گروهی از آنها شبانه از رختخوابشان ناپدید میشوند و صبح در مکه حاضر میشوند و برخی از آنها آشکارا دیده میشوند که روی ابرها راه میروند.[22]
مسافرت هوایی و راه رفتن بر فراز ابرها، در تورات و انجیل نیز وارد شده، و در عصر ما که عصر فضاست به دست بشر عملی شده است کجا رسد به قدرت بیپایان حضرت احدیت، که ممکن است اصحاب حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه بدون استفاده از وسایل رایج، بر ابرها سوار شوند و در روز روشن در برابر دیدگان مردم در فضا گام بردارند!.
امام صادق علیهالسلام نیز در تفسیر آیه شریفه:
این ما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً
فرموده است:
467. نزلت فی القائم و اصحابه، یجتمعون علی غیر میعاد
این آیه در حق حضرت قائم عجلاللهتعالیفرجه و یاران او نازل شده که بدون وعده قبلی گرد میآیند.[23]
و در حدیث دیگر میفرماید:
468. یجمعهم الله فی لیله، فمن استطاع المسیر سار، و من لم یستطع فقد عن فراشه
خداوند آنها را در یک شب گرد میآورد، هر کس بتواند بهسوی او میشتابد، و هر کس نتواند شبانه در رختخوابش ناپدید میشود.[24]
امیرمؤمنان علیهالسلام با تأکید و توضیح بیشتر در این زمینه میفرماید:
469. انهم لمفتقدون عن فراشهم لیلاً، فیصبحون بمکه، و بعضهم یسیر فی السحاب نهارا، یعرف اسمه و اسم ابیه و حلیته و نسبه
آنها شبانه از رختخوابهایشان ناپدید میشوند و صبح در مکه حاضر میشوند و برخی از آنها در روز روشن بر فراز ابرها راه میروند، آنها با نام، نام پدر، لقب و دیگر خصوصیاتشان شناخته میشوند.[25]
470. والله انی لاعرفهم باسمائهم و اسماء آبائهم و قبائلهم و حلاهم و مواقع منازلهم و مراتبهم. وهم المفقودون عن فرشهم و قبائلهم، السائرون فی لیلهم و نهارهم الی مکه، و ذلک عند استماع الصوت فی السنه التی یظهر فیها امر الله و هم القضاه و الحکام علی الناس!
به خدا سوگند من آنها را با نام، نام پدر، قبیله، لباس، اسلحه، محل اقامت و مراتب علمی و عملیشان میشناسم. آنها هستند که از میان رختخواب و خانوادههایشان ربوده میشوند و بهسوی مکه برده میشوند. و آن هنگامی است که صدا (ندای جبرئیل) شنیده شود. و آنها حاکم شرع و قاضیهای مردم از طرف حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه میباشند.[26]
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در وصف آنها میفرماید:
471. انی لاعرف اسماءهم و اسماء آبائهم، و اسماء خیولهم. و هم خیر فوارس علی ظهر الارض. اومن خیر فوارس علی ظهر الارض
من آنها را با نام، نام پدران و نام اسبهایشان میشناسم، که آنها از بهترین اسبسوارهای روی زمین میباشند.[27]
هنگامی امام صادق علیهالسلام حدیث امیرمؤمنان علیهالسلام را روایت میفرمود، ابو بصیر پرسید: جانم به فدای تو باشد، آیا امیرمؤمنان علیهالسلام اسامی اصحاب قائم عجلاللهتعالیفرجه را میدانست، آن چنانکه تعدادشان را میدانست؟! فرمود:
472. لقد کان یعرفهم باسمائهم و اسماء آبائهم
آری، آنها را با نام و نام پدرانشان میشناخت.[28]
سپس افزود:
473. وکل ما عرفه امیرالمؤمنین فقد عرفه الحسن، و کل ما عرفه الحسن فقد عرفه الحسین، و کل ما عرفه الحسین فقد علمه علی بن الحسین، و کل ما علمه علی بن الحسین فقد علمه محمد بن علی، و کسل ما عرفه محمد بن علی فقد عرفه و علمه صاحبکم (یعنی نفسه...) قال صاحبه: مکتوب؟. فقال الصادق علیهالسلام: مکتوب فی کتاب محفوظ فی القلب، مثبت فی الدکر لا ینسی!
آنچه امیرمؤمنان علیهالسلام میدانست حسن علیهالسلام نیز میدانست، آنچه حسن علیهالسلام میدانست حسین علیهالسلام نیز میدانست، آنچه حسین علیهالسلام میدانست علی بن الحسین علیهالسلام نیز میدانست، آنچه علی بن الحسین علیهالسلام میدانست محمد بن علی علیهالسلام نیز میدانست. و آنچه محمد بن علی علیهالسلام میدانست صاحب شما نیز میداند (یعنی خود آن بزرگوار).
ابو بصیر پرسید: آیا در کتابی نوشته شده؟ فرمود:
آری مکتوب است در کتابی که در اعماق دل محفوظ است، آنچنان در دل نقش بسته که هرگز فراموش نمیشود.[29]
امام جواد علیهالسلام از پدران بزرگوارش نقل میکند:
474. مع القائم صحیفه مختومه، فیها عدد من اصحابه باسمائهم و بلدانهم، و طبائعهم و حلاهم و کناهم. هم کرارون مجدون فی طاعه الله و طاعته
همراه قائم علیهالسلام صحیفه مهر شدهای هست که اسامی یارانش همراه با ویژگیها، شهر، زینت و کنیههایشان در آن نوشته شده، آنها سلحشورانی هستند که در اطاعت خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله سختکوش هستند.[30]
امیرمؤمنان علیهالسلام به هنگام گفتگو از آنها میفرماید:
475. الا بابی و امی من عده اسماؤهم فی السماء معروفه و فی الارض مجهوله!
پدر و مادرم فدای یک گروهی باد که اسامی آنها در آسمان معروف است و در زمین ناشناخته هستند.[31]
476. یجاهدهم فی الله قوم اذله عند المتکبرین، فی الارض مجهولون، و فی السماء معروفون
با آنها – کافران – قومی نبرد میکند که در نظر مستکبران خوار و زبون هستند. در آسمان معروف و در زمین مجهول هستند.[32]
477. قوم لم یمنوا علی الله بالصبر، و لم یستعظموا بدل انفسهم فی الحق، حتی اداغ وافی وارد القضاء و انقطاع الرجاء جلوا بصائرهم عن اسیافهم، و دانوا لربهم بامر واعظهم. کلهم لیوث قد خرجوا من عاباتهم، لوانهم هموا بازاله الجبال لازالوها من مواضعها!. فهم الذین وحدو الله حق توحیده. لهم فی اللیل اصوات کاصوات الثواکل حزنا من خشیه الله، قوام باللیل صوام بالنهار، کانما دابهم داب واحد. قلوبهم مجتمعه بالمحبه و النصیحه
آنها قومی هستند که با صبر و شکیبایی خود بر خدا منت نمینهند، و جانبازی خود را در راه حق بزرگ نمیشمارند، هنگامی که حادثهای روی دهد و زمینه یأس پیش آید، دیدههایشان را از برق شمشیر جلوه میدهند و به فرمان امامشان به پروردگار خود تقرب میجویند. آنها همگی شیرهای ژیانی هستند که از جنگلهای خود بیرون آمدهاند، اگر اراده کنند که کوهها را از جای خود برکنند، بیتردید انجام میدهند!، آنها به حقیقت توحید خدا راه یافتهاند. برای آنها در دل شب از ترس خدا نالههایی است چون ناله مادران داغ پسر دیده، که شب زنده داران در دل شب و روزه داران در طول روز هستند. گویی اخلاق و آداب آنها یکی است. دلهای آنها بر محبت و شفقت و خیرخواهی گرد آمده است.[33]
به گونه دیگری نیز این حدیث، روایت شده که آغاز آن چنین است:
478. ذا قام تجتمع الیه اصحابه علی عده اهل بدر و اصحاب طالوت، و هم ثلاثمئه و ثلاثه عشر رجلاً، کلهم لیوث
هنگامی که قیام کند، اصحاب او که به تعداد اصحاب پدر و اصحاب طالوت 313 نفر هستند، به دور او گرد میآیند که آنها شیر ژیانی هستند که از بیشههای خود خارج شدهاند...[34]
479. انهم یجتمعون من مطلع الشمس و مغربها، فی نصف لیله الی مکه
آنها در نیمی از یک شب از شرق و غرب دنیا بهسوی مکه میشتابند و در آنجا گرد میآیند.[35]
چقدر دقیق تعبیر شده، که از دور افتادهترین شهر جهان با وسایل امروزی در کمتر از نصف یک شب میتوان به مکه معظمه رفت.
480. اصحاب القائم شباب لاکهول فیهم، الا مثل الکحل فی العین و الملح فی الزاد، و اقل الزاد الملح
یاران قائم همه جوان هستند، در میان آنها پیرمرد یافت نمیشود، به جز مانند سرمه در چشم و نمک در طعام، که کمتر از هر مادهای در طعام نمک آنست.[36]
481. لا یزال الناس ینقصون حتی لایقال: لا اله الا الله، الا مستخفیا، ثم یاتی الله بقوم صالحین... اولئک هم خیار الامه مع ابرار العتره... فاذا کان ذلک ضرب یعسوب الدین بذنبه، فیبعث الله قوما من اطرافها، یجمعهم الله کیف یشاء، فیتوافدون من الافاق ثلاثمئه و ثلاثه عشر، حتی ان الرجل لیحتبی فلایفک حبوته حتی یبلغه الله ذلک
هر روزی که میگذرد مردم از دین میکاهند، تا جایی که کلمه طیبه لا اله الا الله جز در خفاء گفته نمیشود. سپس خداوند قومی شایسته و صالح میآورد که آنها بهترین امت، و همراه با نیکان اهلبیت هستند... آنگاه پیشوای دین و امام مسلمین آنها را بهسوی خود فرا میخواند، و خداوند طبق میت خود آنها را گرد میآورد. آنگاه تعداد 313 نفر از اقطار و اکناف جهان بهسوی او میشتابند، آنقدر شتابان میآیند که برخی از آنها جامهاش را به خودش میپیچد، آن را باز نکرده خداوند او را به مکه معظمه میرساند! [37]
گویی امیرمؤمنان علیهالسلام مسافران عصر فضا را با چشم خود دیده که حتی با وسایل طبیعی امروزی، هنگامی که عازم حج هستند، نیازی به درآوردن لباس و غیر آن نیست زیرا تا بخواهند در هواپیما مستقر شوند یکمرتبه فرودگاه جده دیده میشود و نوید وصول به سرزمینهای مقدس از بلندگوی هواپیما اعلام میشود.
پُرواضح است که امیرمؤمنان علیهالسلام با توجه به وضع مسافرین چهارده قرن بعد سخن میگفت، و وضع مسافرتهای عصر خودش را اصلاً مورد توجه قرار نمیداد.
امیرمؤمنان علیهالسلام صحنه اجتماع یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه را در مکه معظمه در برابر دیدگان ما ترسیم میکند و میفرماید:
482. کانی انظر الیهم، و الزی واحد، و القد واحد، والجمال واحد، و اللباس واحد!. کانما یطلبون شیئاً ضاع منهم. فهم متحیرون فی امرهم، حتی یخرج الیهم من تحت ستار الکعبه فی آخرها، رجل اشبه الناس برسول الله صلیاللهعلیهوآله خلقاً و خلقاً وحسناً و جمالاً، فیقولون: انت المهدی؟!! فیجیبهم و یقول: انا المهدی، بایعوا
گویی آنها را با چشم خود میبینم که همه یکرنگ و یکقد، جمالشان یکی و جامهشان یکی است. گویی همه یکدل و یک جهت به دنبال گمشدهای میگردند و در حق خود حیران و در کار خود شتابان هستند، که یکمرتبه مردی از آخر دیوار کعبه پدیدار میشود که از زیر پرده کعبه بیرون میآید، که از نظر سیما، سیرت، صورت، خلقت و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میباشد. از او میپرسند: آیا تو مهدی هستی؟ میفرماید: آری، من مهدی هستم. پس همگی با او بیعت میکنند.[38]
امیرمؤمنان در تفسیر آیه شریفه:
[یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه، فسوف یاتی الله به قوم یحبهم و یحبونه...]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما از دین خود باز گردد، خداوند به زودی قومی دیگر میآورد که او را دوست میدارند، و او نیز آنها را دوست میدارد، که در برابر مؤمنان زبون (متواضع) و در برابر کافران سخت و خشن، در راه خدا جهاد میکند و از سرزنشِ سرزنشکنندگان باکی ندارد.[39]
فرمود:
483. هم اصحاب القائم
آنها اصحاب قائم هستند.[40]
در محضر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز تفسیر آین آیه مطرح شد، تفسیر این آیه را از محضرشان سؤال کردند، با دست مبارک بر پشت جناب سلمان زد و فرمود:
484. هذا و دووه!. ثم قال: لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس
او و منسوبین او هستند (او و کسان او هستند)، سپس فرمود: اگر علم در ثریا باشد، مردانی از اهل فارس (ایران) به آن دسترسی پیدا میکنند.[41]
هنگامی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله این خبر غیبی را فرموده است که مردم ایران زمین، در آن هنگام مجوسی بودند و آتش را میپرستیدند. ولی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ایمان و وفاداری مردم ایران را از پشت آتشکدهها میدید و ایمانشان را میستود. و این خود یکی از نشانههای نبوت است.
امیرمؤمنان درباره اصحاب کهف میفرماید:
485. ان اهل الکهف کلهم اعجام، ولاینکلمون الا بالعربیه
اصحاب کهف همهشان عجم هستند ولی جز به عربی سخن نمیگویند.[42]
این حدیث جای شگفت نیست که طبق احادیث همه مردان صالح در بهشت به عربی سخن میگویند. از این رهگذر هیچ مانعی ندارد که خداوند زبان عربی را به اصحاب کهف الهام کند و آنها با فصاحت و بلاغت هر چه تمامتر به عربی سخن بگویند.
در روایات وارده در سیرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه آمده است:
486. یسلم علیهم، فیحییهم الله عزوجل، ثم یرجعون الی رقدتهم الی یوم القیامه
به آنها سلام میگوید، و خداوند تبارکوتعالی آنها را زنده میکند، آنگاه تا روز قیامت به خواب خود باز میگردد.[43]
و این به هنگام عبور آن حضرت به غار آنها در نزدیکی عکا [44] است، تا معجزهای باشد برای یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی فلسطین.
سپس امیرمؤمنان علیهالسلام در وصف اصحاب حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه میفرماید:
487. لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل تجلی بالتنزیل بصائرهم، ویومی بالتفسیر فی مسامعهم فی مسامعهم، و یغبقون کاس الحکمه بعد الصبوح.. و له رجال الهیون یقیمون دعوته و ینصرونه. هم الوزراء له، یتحملون اتقال المملکه عنه، و یعینونه علی ما قلده الله
در آن زمان قومی صیقل داده میشوند همانند صیقل دادن آهنگر کمان را، به وسیله قرآن دیدگانشان نورانی میشود و تفسیر آن در گوش جانشان جای میگیرد. جام حکمت را صبحگاهان و شامگاهان سر میکشند.
گروهی از مردان الهی دور او گرد میآیند، دعوتش را سر پا نگه میدارند، او را یاری میکنند، آنها وزیران او هستند که سنگینی مسائل کشوری را به عهده میگیرند و او را در مسئولیت بزرگی که خداوند به عهدهاش گذاشته، یاری میکنند.[45]
488. والله سیجمع هولاء لشریوم لبنیامیه، کما یجمع قزع الخریف، ثم یولف الله بینهم
به خدا سوگند، آنها چون قطعههای ابر پائیزی برای بدترین روز بنیامیه گرد میآیند، آنگاه خدا دلهای آنها را الفت میبخشد.[46]
امام زینالعابدین علیهالسلام میفرماید:
امام زینالعابدین علیهالسلام در تفسیر آیه شریفه:
حتی اذا راوا ما یوعدون، فسیعلمون من اضعف ناصراً و اقل عدداً[47]
فرمود:
489. یعنی القائم و انصاره بالنسبه لاعدائه
مقصود از مایوعدون: قائم عجلاللهتعالیفرجه و یاران او در مقایسه با دشمنان او، میباشند.[48]
همین مضمون از امام صادق علیهالسلام نیز نقل شده است. آنگاه خطبه حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه را به روز ظهور بیان کرده میفرماید:
490. ثم یقوم رجل منه فینادی: ایها الناس، هذا طلبتکم قد جاء کم یدعوکم الی ما دعا الیه رسول الله صلیاللهعلیهوآله. فیقوم بعضهم الیه لیقتلوه، فیقوم ثلاثمئه و نیف فیمنعونه، منه خمسون من اهل الکوفه، و سائرهم من افناء الناس. لایعرف بعضهم بعضا، اجتمعوا علی غیر میعاد.
آنگاه مردی از تبار او برمیخیزد و چنین سخن آغاز میکند: ای مردمان! او خواسته و گمشده شماست (که سالها به دنبالش میگشتید) اینکه به طرف شما آمده، شما را بهسوی آنچه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرا خوانده، دعوت میکند. برخی از حاضران در صدد کشتن آن حضرت برمیآیند، که سیصد و اندی نفر به دفاع از او برمیخیزند و از او حمایت میکنند، که پنجاه نفرشان اهل کوفه هستند و بقیه از اطراف و اکناف جهان، که همدیگر را نمیشناسند و بدون وعده قبلی گرد آمدهاند.[49]
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
491. یظهر فی ثلاثمئه و ثلاثه عشر رجلا، عده اهل بدر، علی غیر میعاد، فزعاً کقزع الخریف
همراه سیصد و سیزده نفر به تعداد اهل بدر، شتابان چون قطعههای ابر پائیزی ظاهر میشود.[50]
492. بینا شباب الشیعه علی ظهور منازلهم نیام، اذ توافوا الی صاحبهم فی لیله واحده علی غیر میعاد، فیصبحون بمکه، یجتمعون قزعاً کقزع الخریف من القبائل
در حالی که جوانان شیعه در پشت خانههایشان خوابیدهاند، یکمرتبه چون قطعههای ابر پائیزی در یک شب، از تیرههای مختلف، بدون وعده قبلی بهسوی صاحبشان برده میشوند، صبح همگی خود را در مکه معظمه مییابند و دور شمع وجودش گرد میآیند.[51]
در این حدیث اشارهای هست به اینکه خروج آن حضرت در فصلی خواهد بود که در برخی مناطق هوا گرم خواهد بود، زیرا در این فصل است که در برخی از مناطق خاورمیانه و خاور دور شبها در پشتبام میخوابند. چنانکه در برخی از احادیث از برخی نواحی خاورمیانه به خصوص گفتگو شده است:
493. لابدلنا من آذربیجان، لایقوم لها شیء! فاذا کان ذلک فکونوا احلاس بیوتکم و البدوا ما لبدنا، و انتظروا النذاء و الخسف بالبیداء، فاذا تحرک متحرکنا فاسعوا الیه و لو حبوا
به ناچار باید در آذربایجان انقلابی پدید آید که هیچ قدرتی را در برابر آن یارای مقاومت نیست، چون آن شورش به پا شود، گلیم خانه خود باشید و از جای خود تکان نخورید تا هنگامی که ما تکان نخوردهایم. منتظر ندای آسمانی و خسف سرزمین بیدا باشید، هنگامی که قیام کننده ما قیام کرد بهسوی او بشتابید اگر چه روی زمین کشیده شوید.[52]
یعنی اگر هیچ نیرویی نداشتید جز اینکه در حالی که خود را روی ز مین میکشید بهسوی او بشتابید، آن را انجام دهید...
494. اصحاب القائم ثلاثمئه و ثلاثه عشر، اولاد العجم، بعضهم یحمل فی السحاب نهاراً، و بعضهم نائم علی فراشه فیوافیه فی مکه علی غیر میعاد
یاران قائم سیصد و سیزده نفر هستند، که برخی از فرزندان عجم (غیر عرب) در روز روشن سوار بر اسب آورده میشوند و برخی از آنها در حالی که در رختخواب خود خوابیدهاند، از رختخواب برده میشوند و در مکه بدون وعده قبلی به محضر آن حضرت میرسند.[53]
شاید منظور از این تعبیر، این باشد که در حالی که در رختخواب خوابیدهاند راحت و آسوده سوار چیزی چون هواپیما میشوند و در مدت کوتاهی به مکه معظمه برده میشوند، همانند کسی که در هواپیما خوابیده و در آن حال مسافرت میکند و یکمرتبه چشم باز کرده، دست خود را در دست حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه میبینند.
چقدر جالب است تعبیر پیشوایان که چهارده قرن پیش، از مسافرت آنها در حالی که بر فراز ابرها حرکت میکنند، گفتگو کردهاند! و ما امروز معنی آن را خوب درک میکنیم. ولی در مدت چهارده قرنی که راویان حدیث این گفتهها را برای نسلهای بعدی روایت کردهاند، جز تعبد توجیه دیگری نداشتند و نسل امروزی پس از اختراع هواپیما و سفینههای فضایی معنای مسافرت بر فراز ابرها را دقیقاً درک میکند و بر گویندگان صادق آنها درود میفرستد. آنها چقدر قاطع سخن گفتهاند؟! که به خوبی میدانستند گذشت زمان صدق گفته آنها را اثبات خواهد کرد. و این به دلیل اعتقاد راسخ آنها به رسالت آسمان و به هیچ گرفتن هر آنچه جز پیام آسمان است، میباشد.
495. من ادرک قائم اهلبیتی من ذی عاه بریء، و من دی ضعف قوی
هر کسی که قائم اهلبیت مرا درک کند، اگر بیمار باشد بهبودی مییابد، و اگر ناتوان باشد، نیرومند میشود.[54]
امام صادق علیهالسلام نیز در همین زمینه میفرماید:
496. و تزول کل عاهه عن معتقدی الحق من شیعه المهدی، فیعرفون عند ذلک ظهوره بمکه فیتوجهون لنصریه، تطوی لهم الارض و یذلل کل صعب
هر بیماری که از معتقدین به حق از شیعیان مهدی علیهالسلام باشد، بهبودی مییابد، و در آن موقع به ظهور او از مکه واقف میشوند و برای یاری او بهسوی مکه میشتابند. زمین برای آنها طی میشود (زیر پایشان درهم میپیچد) و تمام سختیها برای آنها آسان میشود.[55]
امام زینالعابدین نیز در این مورد فرموده است:
497. اذا قام القائم اذهب الله عن کل مؤمن العاهه، ورد الیه قوته
هنگامی که قائم عجلاللهتعالیفرجه قیام کند خداوند از هر مؤمنی اندوه و بیماری را میبرد و به هر مؤمنی توان میبخشد.[56]
و در حدیث دیگر در وصف مردمان آن روز آمده است:
498. انه لوقد کان ذلک، اعطی الرجل قوه اربعین رجلا و جعلت قلوبهم کزبر الحدید. لوقذف بها الجبال لقلعها، و کنتم قوام الارض و خزانها
چون این امر واقع شود برای هر انسان نیروی چهل مرد داده میشود، و دلهایشان چون قطعه فولاد میشود، که اگر با آن دل، خود را به کوه بزند از جای میکند، و شما در آن زمان قائم به قسط در روی زمین، و اختیار دار خزائن و معادن آن هستید.[57]
499. ان الرجل منهم یعطی قوه اربعین رجلا، و ان قلبه لاشد من زبر الحدید!. و لومروا بجبال الحدید لقطعوها!. لایکفون سیوفهم حتی یرضی الله عزوجل
به یک نفر در آن زمان نیروی چهل مرد داده میشود و دل او از قطعه فولاد سختتر میشود، اگر به کوههای آهن روی آورد آنها را قطعه قطعه میکند!. شمشیرهای خود را از پیکار باز نمیدارند، جز هنگامی که خدای تبارکوتعالی از آنها خشنود باشد.[58]
امام رضا علیهالسلام نیز در این زمینه میفرماید:
500. و نصیرالیه شیعته من اطراف الارض، تطوی لهم الارض طیا حتی یبایعوه
شیعیان او از اطراف و اکناف جهان بهسوی او میشتابند و زمین زیر پای آنها طی میشود، تا به محضر او رسیده بیعت نمایند.[59]
در بخش دوازدهم کتاب توضیح بیشتری در مورد طی الارض و چگونگی درهم پیچیدن زمین زیر پای یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه در ذیل احادیث امام زینالعابدین علیهالسلام خواهیم گفت. اگر چه با وجود وسایل فضانوردی امروز هر نوع شگفتی از بین میرود، زیرا خداوندی که حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه را برای نجات بشر ذخیره نموده است چه مانعی دارد با قدرت بیکران خود وسایل مافوق تصوری در اختیار آنها بگذارد. وسایل انتقال آنها هر چه باشد، تعجب ما از آن بیش از تعجب پدران ما از هواپیماهای امروزی نخواهد بود!. هواپیمایی که امروز از بالای سر ما عبور میکنند و برای ما آنقدر عادی شدهاند که حتی هوس نمیکنیم که سر خود را بلند کرده آنها را تماشا کنیم، گر یکی از نیاکان ما امروز زنده شود با دیدن همین هواپیماها دچار شگفت شده، انگشت حیرت به دندان خواهد گرفت.
باز میگردیم به سخنان پر ارج امام باقر علیهالسلام:
501. یبعث الله قائم آلمحمد فی عصبه لهم ادق فی اعین الناس من الکحل، فاذا خرجوا بکی لهم الناس، لایرون الا انهم یختطفون. یفتح الله لهم مشارق الارض و مغاربها... الا: هم المؤمنون حقا.. الا ان الجهاد فی آخرالزمان
خداوند قائم آلمحمد صلیاللهعلیهوآله را برمیانگیزد برای عموم ستمگران در میان گروهی که از نظر مردم کمتر از سرمه در چشم به شمار میآیند. چون آنها ظاهر شوند مردم به حال آنها گریه میکنند. مردم چیزی نمیبینند جز اینکه کشته میشوند!. خداوند شرق و غرب جهان را به دست آنها فتح میکند. آگاه باشید که مؤمن حقیقی آنها هستند. و بدانید که جهاد واقعی در آخرالزمان است.[60]
و در وصف یاران آن حضرت فرمود:
502. ویجیء والله ثلاثمئه و بضعه عشر رجلا، منهم خمسون امراه، یجتمعون فی مکه
به خدا سوگند که سیصد و ده و اندی نفر میآیند که در میان آنها پنجاه زن هست و در مکه گرد میآیند.[61]
در احادیث مربوط به یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه صحبت از زن جز در این حدیث نشده است، چون در جنگهای اسلامی از طبقه بانوان جز برای خدماتی در سطح پانسمان استفاده نمیشود، چنانکه در مورد جنگهای حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه نیز در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است: سیزده زن همراه قائم عجلاللهتعالیفرجه خواهد بود که مجروحین را پانسمان کنند و از بیماران پرستاری کنند. این حدیث خیلی نزدیک به ذهن است که در غالب اوقات برای معالجه مجروحین از زنها استفاده میشود. ولی آنچه مسلم است در بیعت اولی هیچ زنی شرکت نمیکند و از ظهور آن حضرت آگاه نمیشوند مگر بعد از آنکه یاران حضرت بقیهالله در مکه گرد آمده، با او بیعت کرده، ظهور آن حضرت را اعلام کنند.
امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه شریفه:
و لئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده
فرموده است که منظور از امت معدوده: اصحاب حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه در آخرالزمان است. و منظور از مایحبسه: ظهور قائم عجلاللهتعالیفرجه و یا نزول عذاب به دست آن حضرت است. که معنی آیه چنین خواهد بود:
اگر عذاب را از آنها تا امتی محدود (یاران حضرت مهدی علیهالسلام در آخرالزمان) تأخیر بیندازیم، خواهند گفت: چه چیز او را مانع میشود که ظاهر شود و عذاب خدا را بر ما نازل کند؟! [62]
قرآن کریم در پاسخ آنها میفرماید:
آگاه باش هنگامی که عذاب فرود آید، از آنها برگردانده نمیشود، و کیفری که استهزاء و مسخره میکردند به آنها میرسد.[63]
امام صادق علیهالسلام در این مورد میفرماید:
503. هم والله الامه المعدوده، یجتمعون فی ساعه واحده قزعا کقزع الخریف، فیبایعونه بین الرکن و المقام، و معه عهد من رسول الله صلیاللهعلیهوآله یتوارثه الابناء عن الآباء
به خدا سوگند آنهایند امت معدوده که در یک ساعت چون قطعههای ابر پائیزی گرد آمده، در میان رکن و مقام با او بیعت میکنند. و همراه او پیمان نامهای از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله است که آن را امامان معصوم علیهمالسلام یکی پس از دیگری به ارث میبرند.[64]
امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه شریفه:
واستبقوا الخیرات[65]
فرموده است:
504. واستبقوا الخیرات: الخیرات: الولایه، ویأت بکم: یعنی اصحاب القائم علیهالسلام
منظور از خیرات: ولایت اهلبیت است و منظور از یأت بکم: یاران قائم علیهالسلام میباشند.[66]
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
505. اما انی لو ادرکت ذلک لاستبقیت نفسی لصاحب هذا الامر!
به خدا سوگند، من اگر آن روز را درک میکردم جانم را برای حضرت صاحبالامر عجلاللهتعالیفرجه فدا میکردم [67]
این تعبیر حضرت صادق علیهالسلام چقدر زیبا و لطیف است؟! و چقدر عالی انسان را برای انتظار و آرزو کردن آن روز مسعود و سپس آرزوی نبرد در آن جبهه واقعی حق علیه باطل تشویق میکند؟!
506. یقف بین الرکن و المقام، فیصرح صرخه فیقول: یا معاشر نقبائی، و اهل خاصتی و من ادخرهم الله لنصرتی قبل ظهوری علی وجه الارض: انتونی طائعین!. فترد صیحته علیهم و هم فی محاریبهم و علی فرشهم فی شرق الارض و مغربها، فیسمعونه فی صیحه واحده فی اذن کل رجل، فیجیئون نحوها
در میان رکن و مقام میایستد، آنگاه بانگ برمیآورد: ای فرماندهان من!، ای نزدیکان من!، ای کسانی که خداوند پیش از ظهور من آنها را برای یاری من در روی زمین ذخیره کرده است!، بهسوی من بشتابید و به فرمان من گردن نهید. صدای آن حضرت در شرق و غرب جهان به گوش یارانش میرسد، و آنها که در محرابهای خود و یا بر فراز رختخوابهای خود هستند، در یک لحظه بانگ امام را میشنوند و بهسوی او میشتابند.[68]
در عصر ما که تلویزیون قادر است صدای گویندهای را در یک لحظه به گوش میلیونها انسان در شرق و غرب جهان برساند، این حدیث خوب درک میشود و انسان به خوبی درمییابد که اگر تلویزیون ساخت بشری به چنین چیزی قادر است، خداوند توانا برای انجام آن بدون نیاز به وسایلی از قبیل تلویزیون، قطعاً قادر است.
507. یصبح احدکم و تحت راسه صحیفه علیها مکتوب: طاعه معروفه
برخی از شما صبح از خواب بیدار میشود و میبیند که زیر سرش ورقهای هست که بر آن نوشته شده: طاعه معروفه یعنی: اطاعت نیکو [69]
اینها پیشگویی منجم و کاهن نیست بلکه احادیث طلایی است که از سرچشمه قدر حقتعالی نشأت گرفته، بر لوح محفوظ نقش بسته، امین وحی بر قلب پیامبر امین صلیاللهعلیهوآله فرود آورده، معصومی از معصوم دیگر نقل کرده، روایان اخبار و ناقلان آثار یکی پس از دیگری با امانت کامل آنها را روایت کردهاند و دلیل امانت و صداقت آنها صدها نشانه ایست که با گذشت صدها سال به وقوع پیوسته است. که دیگر دلیلی بر آن لازم نیست.
یکبار دیگر در حضور یک نفر از اهل خراسان، خطاب به یار باوفایش ابو بصیر فرمود:
508. ارکض برجلک الارض، فاذا بحرتلک الارض علی حافتیه فرسان قد وضعوا رقابهم علی قرابیس سروجهم. هولاء من اصحاب المهدی
با پای خود بر زمین بزن، ناگهان میبینی که این زمین دریایی است که بر کرانههای آن اسبسوارهایی هستند که گردنهای خود را بر فراز زین اسبهایشان گذاشتهاند آنها یاران قائم عجلاللهتعالیفرجه هستند.[70]
اینها لشکر خراسانی است که چون با لشکر حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه ملاقات کنند به سپاه آن حضرت ملحق میشوند که بیشترین سپاه آن حضرت را عجمها تشکیل میدهند.
از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: چند نفر از عرب، از یاران حضرت قائم عجلاللهتعالیفرجه است؟ فرمود:
509. اتق شر العرب فان لهم خبر سوء!. اما انه لایخرج مع القائم منهم احد
از شر عرب بر حذر باش، که برای آنها خبر بدی هست. مگر نه این است که حتی یک نفر هم از آنها با قائم عجلاللهتعالیفرجه خارج نمیشود!!
این حدیث دلالت میکند بر اینکه از سیصد و سیزده نفر که نخستین گروه از یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه هستند و پیش از همه با آن حضرت بیعت میکنند، هیچکدام عرب نیست، وگرنه بعد از بیعت نخستین، هزاران نفر از مصر و شام و حجاز و غیر آنها به صفوف سپاهیان حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه میپیوندند، که طبق احادیث، حرکت حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه از مکه معظمه با همراهی سپاه عظیمی خواهد بود که از ده هزار نفر سلحشور تشکیل یافته است که طبعاً هزاران نفر عرب در میان آنها خواهد بود.
510. ان صاحب هذا الامر محفوظ له اصحابه. لو ذهب الناس جمیعاً اتی الله له باصحابه. و هم الذین قال الله عزوجل: [فان یکفر بها هولاء فقد و کلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین]... و هم الذین قال الله فیهم: [فسوف یآتی الله به قوم یجبهم و یحبونه، اذله علی المؤمنین، اعزه علی الکافرین]
صاحب این ارم – با تأییدات الهی از هر خطری مصون و محفوظ است، که اگر همه مردم هم از بین بروند خداوند او و یارانش را میآورد. و آنها هستند که خداوند در حقشان فرموده است: (اگر اینها به تعالیم پیامبران کافر شوند، ما به تحقیق برای آن، گروهی را نگه داشتهایم که آنها کافر بشو نیستند) [72] و در حق آنها فرموده است: (پس به زودی خداوند قومی را خواهد آورد که آنها را دوست میدارد و آنها نیز او را دوست میدارند، آنها در برابر مؤمنان نرم و متواضع و در برابر کافران خشن و متکبر هستند) [73]
آری آنها که به رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله منکر شدند قریش و عرب بودند و آنها که در برابر حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه صفآرایی میکنند باز همانها هستند.
از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: مگر غیر از اصحاب قائم عجلاللهتعالیفرجه بر روی زمین اشخاص مؤمن دیگری وجود نخواهد داشت؟! فرمود:
511. بلی فی الارض مؤمنون غیرهم. و لکنهم العداه التی یخرج فیها القائم علیهالسلام. و هم النجباء و القضاه و الحکام و الفقهاء فی الدین. یمسح الله بطونهم و ظهورهم فلا یشکل علیهم حکم
آری، غیر از آنها مؤمنان بسیاری خواهد بود، و لکن آنها گروهی هستند که همراه قائم علیهالسلام خارج میشوند و آنها فرماندهان، قاضیان، حاکمان شرع و فقیهان دین هستند که خداوند با دست قدرت خود بر شکم و پشت آنها میکشد، دیگر هیچ حکمی بر آنها دشوار نمینماید.[74]
شاید منظور از این تعبیر، آفرینش آنها به صورت پاک و پاکیزه باشد، و شاید منظور این باشد که خداوند آنها را تحت توجه و عنایت خاص خود قرار میدهد و آنها را از هر لغزش و آلودگی محافظت میکند. و آنها شایستگی آن را پیدا میکنند که در دولت حقه حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه قاضی، حاکم شرع و فرمانده باشند.
512. هم اصحاب الالویه، و هم حکام الله فی ارضه علی خلفه
آنها پرچمدارانی هستند که از جانب خدا در روی زمین بر بندگان او حکومت میکنند.[75]
513. له کنوز بالطالقان ما هی من ذهب ولافضه، بل هی رجال کان قلوبهم زبر الحدید، لایشوبها شک، فی ذات الله اشد من الحجر، لوحملوا علی الجبال لا ذلوها، لایقصدون برایتهم بلداً الا خربوها کانهم علی خیولهم العقبان یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکه، و یحفون به یقونه بانفسهم فی الحرب، و یکفونه ما یرید. رجال لا ینامون اللیل، لهم دوی فی صلواتهم کدوی النحل، یبیتون قیاماً علی اطرافهم و یسبحون علی خیولهم. و هم اطوع من الامه لسیدها. کان قلوبهم القنادیل، و هم من خشیه الله مشفقون... شعارهم: یا لثارات الحسین!، یسیر الرعب امامهم مسیره شهر، یمشون الی المولی ارسالاً، بهم ینصرالله امام الحق
برای او کنزهایی در طالقان هست که این کنزها از طلا و نقره نیست، بلکه مردانی است که دلهای آنها چون قطعههای آهن است که هرگز شک و تردید در آنها راه ندارد. آنها در اعتقاد خود در مورد خدا از سنگ سختتر هستند، اگر به کوهها هجوم ببرند آنها را از پای درآورند، با پرچمهای خود به هیچ کشوری روی نمیآورند جز اینکه آن را فتح نموده (مظاهر کفر را از بین میبرند)، بر فراز اسبهای نجیب خود دست بر زین اسب امام علیهالسلام میکشند و تبرک میجویند. آنها به هنگام نبرد پروانهوار شمع وجود امام علیهالسلام را در میان گرفته، محافظت میکنند. و هر چه امام اراده کند از او کفایت میکنند. مردان شب زندهداری که شبها نمیخوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از کندو به گوش میرسد. شبها را با شب زندهداری سپری میکنند و بر فراز اسبها خدا را تسبیح میگویند. آنها در برابر فرمان امامشان از بنده مطیع، مطیعتر هستند. گویی دلهای آنها مشعلی نورانی است، و آنها از ترس پروردگار خود نگراناند. شعار آنها یا لثارات الحسین (ای خونخواهان حسینی) است. رعب و وحشت آنها مسافت یک ماه جلوتر از خودشان پیش میرود، و آنها فوج فوج بهسوی مولی حرکت میکنند. خداوند به وسیله آنها امام حق را یاری میفرماید.[76]
این حدیث از امیرمؤمنان علیهالسلام نیز روایت شده است.
حدیث دیگری در همین رابطه از امیرمؤمنان علیهالسلام امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام روایت شده است.
514. ویحاً للطالقان!. فان لله فیها کنوزا لیست من ذهب ولا فضه، و لکن بها رجال عرفوا الله حق معرفته، و هم انصار المهدی فی آخرالزمان
خوشا به حال طالقان! [77] که برای خدا در آن کنزهایی است، ولی نه از طلا و نقره بلکه مردانی است که خدا را به حق شناختهاند، آنها یاوران حضرت مهدی علیهالسلام در آخرالزمان میباشند.[78]
از امام صادق علیهالسلام به تعبیر بَخٍ بَخٍ للطالقان، به به! به حال طالقان، روایت شده است.[79]
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز در این زمینه فرموده است:
515. و له بالطالقان کنوز لاذهب ولافضه، الا خیول مطهمه و رجال مسومه!. یجمع الله عزوجل له من اقاصی البلاد علی عدد اهل بدر: ثلاثمئه و ثلاثه عشر رجلا
او را در طالقان کنزهایی است که از طلا و نقره نیست، بلکه اسبهایی بسیار زیبا و مردانی کاردان و کارساز، که خداوند 313 نفر به تعداد اهل بدر از دورترین شهرها دنیا گرد میآورد.[80]
امام حسن عسکری علیهالسلام در این مورد تعبیرات شیوایی دارد که در بخش بعدی نقل خواهیم کرد.
جالب توجه اینکه، رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهالسلام این مطالب را در حق طالقان هنگامی فرمودهاند که هنوز مردم طالقان آتشپرست بودند و ایران فتح نشده بود!.
وصف یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه را از سخنان امام صادق علیهالسلام پی میگیریم:
516. اذا قام القائم علیهالسلام، نزلت سیوف القتال، علی کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه
هنگامی که قائم عجلاللهتعالیفرجه قیام کند، شمشیرهای نبرد فرود میآید، که روی هر شمشیری نام یک مرد و نام پدرش نوشته شده است.[81]
امام صادق علیهالسلام در موسم حج در مسجدالحرام بود که در این مورد چنین فرمود:
517. سیأتی الله بثلاثمئه و ثلاثه عشر رجلاً فی مسجد کم هذا، یعلم اهل مکه انهم لم یولدوا من آبائهم ولا اجدادهم، علیهم، سیوف؛ مکتوب علی کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه و نسبه
خداوند 313 نفر در همین مسجد شما گرد میآورد که مردم مکه میدانند که از پدران و نیاکان آنها متولد نشدهاند (یعنی: با مردم مکه قرابتی ندارند) در دست هر یکی شمشیری است که بر آن اسم شخص، اسم پدر و نسب او نوشته شده است.[82]
شاید این حدیث نیز اشاره باشد به اینکه یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه عرب نیستند و با عرب خویشی ندارد، زیرا در حدیث دیگر میفرماید:
518. لینصرون الله هذا الامر بمن لاخلاق له. ولوقد جاء امرنا لخرج منه من هو الیوم مقیم علی عباده الا وثان
خداوند این امر را توسط افراد بینام و نشان یاری میکند، هنگامی که امر ما واقع شود، افرادی به یاری آن میشتابند که امروز در پرستش بتها پابرجا هستند.[83]
این حدیث اشاره است به اینکه بیشتر آنها که متدین شناخته میشوند از یاری امام عصر عجلاللهتعالیفرجه روی میتابند ولی در مقابل افرادی که امروز نام ونشانی از آنها نیست به کله در زمره بتپرستان هستند، نور هدایت در دلشان میتابد و جذب شمع وجود حضرت ولیعصر علیهالسلام میشوند و از آن حضرت حمایت میکنند.
آنگاه امت اسلامی را در طول قرنها مخاطب قرار داده میفرماید:
519. لیعد احدکم لخروج القائم علیهالسلام ولو سهما. فان علم الله ذلک من نیته رجوت لان ینسا فی عمره حتی یدرکه و یکون من اعوانه و انصاره
هر یک از شما خودش را برای خروج قائم عجلاللهتعالیفرجه آماده کند ولو با تهیه کردن یک تیر، که اگر خداوند این آمادگی را در نیت شما ببیند، امیدوار هستم که خداوند در اجلتان مهلت دهد تا ظهور او را درک کرده از اعوان و انصار آنها بزرگوار باشید.[84]
امام صادق علیهالسلام در یک حدیث طولانی از اجتماع یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه و واکنش مردم مکه سخن میگوید:
520. یجمعهم الله عزوجل بمکه فی لیله واحده، و هی لیله جمعه. فیصبحون بمکه فی بیتالله الحرام، لابتخلف منهم رجل واحد. فینتشرون بمکه فی ازقتها، و یظلبون منازل یسکنونها فینکرهم اهل مکه، و ذلک انهم لم یعلموا بقافله قد دخلت من البلدان لحج ولا لعمره ولا لتجاره. فیقول من یقول من اهل مکه بعضهم لبعض: ما ترون قوما من الغرباء فی یومنا هذا لم یکونوا قبل هذا؟. لیس هم من اهل بلده واحده، ولاهم من قبیله واحده، ولا معهم اهل ولا دواب!. فبیناهم کذلک، اذ اقبل رجل من مخروم، فیتخطی رقاب الناس و یقول: رایت فی لیلتی هذه رؤیا عجیبه، و انا خائف و قلبی منها وجل، فیقولون: سربنا الی فلان الثقفی. فیقول المخزومی: رایت سحابه انقضت من عنان السماء، فلم تزل حتی انحطت الی الکعبه فدرات فیها، و اذا فیها جراد ذوا جنحه خضر طافت بالکعبه ماشاء الله، ثم تطایرت یمینا وشمالا لاتمر ببلد الا احرقته، ولا بحصن الا حطمته، فاستیقظت وانا مذعور و جل!. فیقول الثقفی: لقد طرقکم فی هذه اللیله جند من جنود الله جل و عز، لاقوه لکم به. فیقولون: اما والله لقد راینا عجباً، ویحدثونه بامر القوم. ثم ینهضون من عنده و یهمون بالوثوب علیهم، و قد ملا الله قلوبهم رعبا و خوفاً. فیقول بعضهم لبعض و هم یاتمرون بذلک: لاتعجلوا علی القوم، انهم لم یاتوکم بعد بمنکر ولا شهروا السلاح، ولا اظهروا اخلاف. و لعله ان یکون فی القوم رجل من قبیلتکم. فان بدا لکم من القوم شیء فانکن و هم. انا نراهم متنسکین سیماهم حسنه، و هم فی حرم الله جل و عز، الذی لایباح من دخله حتی یحدث حدثاً، و لم یحدث القوم ما یوجب محاربتهم!. فیقول المخزومی، و هو عمید القوم: انا لا امن ان یکون وراءهم فی قله من العدد و غره بالبلد قبل ان تأتیهم الماده. و ما احسب تأویل رویا صاحبکم الا حقا. فیقول بعضهم لبعض: ان کان من یاتیکم مثلهم، فانه لا خوف علیکم منهم، لانه لاسلاح معهم ولاکراع، ولا حصن یلجاون الیه، و هم عرباء و محتاجون. فان انی جیش لهم نهضتم الی هولاء فیکونون کشربه ظمآن... فلایزالون فی هذا الکلام و نحوه، حتی یحجز اللیل بین الناس، فیضرب علی آدائهم بالنوم، فلا یجتمعون بعد انصرافهم الی ان یقوم القائم فیلقی اصحابه بعضهم بعضا کابناء اب واحد و ام واحده افترقوا عدوه و اجتمعوا عشیه!
خداوند آنها را در یک شب جمعه در مکه معظمه و در بیتالله الحرام گرد میآورد، که حتی یک نفر از آنها تخلف نمیکند. آنگاه در کوچههای مکه به راه میافتند، تا برای خود محل اقامتی پیدا کنند. مردم مکه افراد ناشناسی را در میان خود میبینند، در حالی که از ورود هیچ قافلهای به قصد حج، عمره، تجارت و غیره اطلاعی ندارند، از این رهگذر به یکدیگر میگویند: افراد غریبی را میبینیم که تا به امروز در این شهر آنها را ندیدهایم! اینها اهل یک شهر و یک قبیله و یک تیره و یک نژاد نیستند، و خود هیچ اهل و عیال و وسیله و مرکبی همراه ندارند! در حالی که آنها مطالبی در این مقوله بازگو میکنند، مردی از قبیله مخزوم وارد میشود و میگوید: من خوابی دیدهام که بسیار پریشان و نگران هستم. مردم میگویند: بیا به نزد فلان ثقفی برویم. چون به پیش او میروند، مرد مخزومی چنین میگوید: من ابری را دیدم که از اعماق آسمان ظاهر شد و به تدریج پائین آمد تا به نزدیکی کعبه رسید و آنگاه دور کعبه طواف نمود. در این ابر ملخهای فراوانی با بالهای سبز بود که تا مدتی بس دراز دور خانه خدا طواف کردند. آنگاه به چپ و راست پراکنده شدند، به هیچ آبادی نمیرسیدند جز اینکه به خاکستر مینشاندند، به هیچ قلعهای نمیرسیدند جز اینکه ویران میکردند، سپس از خواب بیدار شدم و چون بید لرزیدم و تا اکنون هم در ترس و وحشت هستم. مرد ثقیفی میگوید: امشب لشکری از لشکرهای الهی به شهر شما وارد شده، که شما را یارای مقاومت در برابر آنها نیست. مردم مکه از شنیدن این مطلب هراسان میشوند و با یکدیگر میگویند: چیزی عجیبی پیش آمده است! آنگاه در حالی که همهشان از این سپاه الهی سخن میگویند از نزد مرد ثقیفی بیرون میآیند و به جستجوی آن لشکر میپردازند. و در حالی که خداوند قلبشان را از رعب و وحشت پرکرده است، به عنوان مشاوره و خیرخواهی با یکدیگر میگویند: در مورد این سپاه شتاب نکنید که آنها در شهر شما کار خلافی انجام ندادهاند و به روی کسی شمشیر نکشیدهاند و کار ناشایستی از آنها دیده نشده است و شاید در میان آنها از تیره و نژاد شما هم کسی باشد. و اگر بخواهید در مورد آنها تصمیمی بگیرید توجه داشته باشید که آنها مشغول عبادت هستند و سیمای صالحان را دارند و خود در حرم امن الهی هستند که هر کس داخل آن شود خونش در امان است تا وقتی که حادثهای بیافریند و آنها تاکنون حادثهای ایجاد نکردهاند که سوژه و بهانه ستیزهجوئی باشد.
زعیم مردم مکه که یک نفر مخزومی است میگوید: من مطمئن نیستم که پشت سر آنها نیرویی نباشد، شاید نیروی وسیعتری به دنبال آنها باشد که با ورود آنها مسئله بسیار حساس و مهم شود. از این رهگذر مصلحت آن است که تا نیرو نرسیده اینها را در هم شکنید که تعدادشان اندک و به وضع شهر ناآشنا هستند. و خیال میکنم که رؤیای دوستتان حق است.
برخی از آنها به برخی دیگر میگویند: اگر نیرویی که ممکن است به اینها ملحق شود، اگر آنها نیز مثل اینها باشند که نه اسب دارند و نه اسلحه، و نه سنگری که به آن پناه ببرند و خود در این شهر غریب و بیچیز هستند، ترسی برای شما نیست. و اگر سپاه مجهزی به یاری آنها بیاید با یک حمله اینها را نابود میسازید که برای شما چون یک جرعه آب در کام انسان تشنه است سخنانی از این قبیل با یکدیگر بازگو میکنند تا پاسی از شب میگذرد و خواب بر دیدهها چیره میشود و تاریکی شب و سنگینی خواب در میان آنها جدایی میاندازد. بعد از پراکنده شدن دیگر فرصت اجتماع پیدا نمیکنند، که حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه قیام میکند.
یاران قائم عجلاللهتعالیفرجه یکدیگر را طوری ملاقات میکنند که گویی از یک پدر و یک مادر به دنیا آمدهاند و صبح از خانه بیرون آمده پراکنده شدهاند و شبانگه همه به خانه آمده با یکدیگر گرد آمدهاند! [85]
در بامداد چنین شبی بیعت مبارکه انجام میپذیرد و سنگرهای ظلم و استبداد یکی پس از دیگری سقوط میکند و چیزی نمیگذرد که مردم مکه نیز بیعت کرده به سپاه حق ملحق میشوند و خواب مخزومی و تعبیر ثقیفی تحقق مییابد. و ما منتظر چنین روزی هستیم که وعده امام به حق ناطق، جعفر صادق علیهالسلام تحقق یابد که فرمود:
521. لایدعون وترالآلمحمد الا اخذوه
برای آلمحمد صلیاللهعلیهوآله ستمی را فروگذار نمیکنند جز اینکه انتقام آن را میگیرند.[86]
به امید آن روز.
امام کاظم علیهالسلام میفرماید:
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در تفسیر آیه شریفه:
فستعلمون من اصحاب الصراط السوی و من اهتدی[87]
فرمود:
522. سالت ابی عن هذه الایه قال: هو القائم المهدی و من اهتدی الی طاعته
از پدرم در مورد این آیه پرسیدم، فرمود: آنها مهدی قائم عجلاللهتعالیفرجه و کسانی هستند، که به اطاعت او هدایت شوند.[88]
امام رضا علیهالسلام میفرماید:
523. والله لو ان قائمنا قام، یجمع الله الیه شیعته من جمیع البلدان
به خدا سوگند، اگر قائم ما قیام کند، خداوند شیعیانش را از همه شهرهای جهان بهسوی او گرد میآورد.[89]
اینها کلیاتی بود در مورد یاران حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه، و در برخی از احادیث از نام برخی از یاران و یا شهر و دیار آنها گفتگو شده است که ما – برای اختصار – از نقل آن صرفنظر نمودیم، علاقمندان میتوانند به منابع یاد شده در پاورقی مراجعه فرمایند.[90]
یک اقلیت چگونه پیروز میشود؟
آیا یک اقلیت 313 نفری که از نقاط دور دست جهان در شهر مکه معظمه گرد آیند و خود در آن منطقه غریب باشند و آگاهی وسیع از وضع جغرافیایی منطقه نداشته باشند و مجهز با سلاحهای مدرن هم نباشند، چگونه میتوانند بر سرتاسر گیتی غلبه کنند و تمام کشورها را فتح نمایند و همه ملتها و تودهها را به تحت فرمان خود درآورند؟!
پاسخ فوری، منفی است. منطق عقل میگوید: نه، هرگز. و ما چنین ادعایی نمیکنیم، بلکه در بخش بعدی (بخش دوازدهم) نوع سلاح آن حضرت را بازگو خواهیم نمود. اینجا فقط به نکاتی اشاره میکنیم که پیش از جواب فوری باید روی آنها مطالعه شود:
الف: نبرد حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه نبرد عقیده است.
ب: یاران نخستین حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه افرادی هستند که این عقیده را دقیقاً درک نموده، یک عمر مطابق آن زندگی کردهاند و این عقیده در اعماق روح و دلشان جای گرفته است و با این عقیده از اقامت گاههای خود بهسوی مکه شتافتهاند و رنج سفر را احساس نکردهاند و با همین اراده آهنین و عقیده فولادین در راه پیروز شدن بر کفر و نفاق خواهند جنگید، تا به یکی از دو هدف (پیروزی – شهادت) نائل شوند.
ج: در شهر مکه و پیش از خروج از آن بیش از 9000 نفر با آن حضرت بیعت خواهند نمود.
د: حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه برای اثبات حقانیت خود میراثهای همه پیامبران را، از عهد یهود و مسیح و اسلام همراه دارد، که این میراثهای گرانبها ربطی به ابزارهای جنگی ندارد، بلکه در رابطه با استیلاهای معنوی آنهاست.
هـ: حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه با انواع وسایل مدرن مجهز خواهد بود، که این سلاحها اگر چه در برابر سلاح ایمان ناچیز است ولی در مقایسه با سلاحهای متداول روز، تازگی و برتری خواهد داشت.
و: حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه همچنین با وسایلی مجهز خواهد بود که برای زندگی مادی و معنوی بشریت بسیار پر ارج خواهد بود و با همین وسایل، بشر غوطهور در منجلاب مادیات را از خواب خرگوشی بیدار کرده، نوید زندگی آرام و همراه با آسایش را به ارمغان خواهد آورد.
ما این نویدها را با گوش جان میشنویم و در انتظار فرا رسیدن آن روز مسعود ثانیهشماری میکنیم ولی به صرف ادعا اکتفا نمیکنیم، و از کسانی نیستیم که در برابر توپ و تفنگ و مسلسل بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و فقط برای فرج حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه دعا کنیم، بلکه در کنار انجام وظیفه برای فرج آن حضرت دعا میکنیم و مطمئن هستیم که سرانجام حق بر باطل پیروز خواهد شد و باطل از روی زمین ریشه کن خواهد شد. و با این امید قطعی که از ایمان راسخ به مهدویت نشأت میگیرد، در راهی که برگزیدهایم گامهای استوارتری برمیداریم و هرگز دچار تردید و تزلزل نمیشویم.
در اینجا به عنوان یک مثال ساده که فقط میتواند شبحی را از حقیقت نشان دهد، انقلاب اسلامی ایران را یادآور میشویم که به نام اسلام آغاز شد و همه طبقات در آن شرکت کردند و رهنمودهای مراجع تقلید را به کار بستند و سرانجام موفق شدند امپراطوری چند هزارساله را ساقط کنند.
سیری در علل پیروزی انقلاب ایران که در تاریخ گذشته و معاصر بینظیر میباشد، خواننده را متوجه میکند که اگر قیام و حرکتی برای خدا و در راه عقیده باشد، سرانجام پیروز میشود.
انقلاب شکوهمندی که به دست توانای حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه آغاز میشود و امامی معصوم آن را رهبری کند و پیامبر اولوالعزمی چون حضرت عیسی علیهالسلام در پشت سر او حرکت کند، بدون تردید پیروز خواهد شد. زیرا این حرکت و قیام با چنان ابهتی آغاز میشود که در نقطه آغازش جهان را به لرزه درمیآورد، در همان نخستین لحظهای که میان آسمان و زمین بانگ جبرئیل امین بلند شود که ای اهل عالم! بشارت، بشارت!، که مهدی قائم عجلاللهتعالیفرجه ظهور کرد!. این فریاد، فضای بین زمین و آسمان را پر میکند و هر انسانی که در روی زمین باشد آن را میشنود و احساس میکند که برخلاف دیگر صداها، این یک بانگ آسمانی است و در همه جا طنینانداز است و از چپ، راست، بالا، پائین، جلو و عقب انسان را فرا میگیرد!!.[1]
در اینجا نکاتی چند یادآور میشویم:
در پگاه روز شنبه دهم محرمالحرام، 313 تن نخستین یاران حضرت قائم عجلاللهتعالیفرجه با آن حضرت بیعت میکنند.
روز مسعود و پر ارج ظهور هنگامی آغاز میشود که همه مردم مکه از سپاه سفیانی به شدت نگران میباشند، از این رهگذر در به در به دنبال پیشوایی میگردند که آنها را از شر سپاه خونآشام سفیانی نجات دهد، و لذا دعوت حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه با آن عظمت و شکوه که آغاز میشود، همگان نجات و خلاص خود را در آن مییابند و بهسوی آن حضرت میشتابند و به دنبال بیعت یاران نخستین، با آن حضرت بیعت میکنند. و بدینسان تعداد لشکر حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه پیش از آنکه از مکه حرکت کند به ده هزار نفر بالغ میگردد.
با لشکری مجهز و نیرومند که تعداد آنها بالغ بر ده هزار نفر است مکه را به قصد مدینه ترک میکند و در مدت دو ماه بین مکه، مدینه، بیتالمقدس، شام و کوفه را طی میکند و همه عرب خواه ناخواه در برابرش تسلیم میشوند و همه افراد با ایمان زیر پرچم او قرار میگیرند و سپاه نیرومندی را تشکیل میدهند و اقلیت ناچیزی که پس از شناخت حق، در برابر آن صفآرایی میکند، از بین میرود و همه خاورمیانه یکدل و یک جهت صف واحدی را تشکیل میدهند.
وجدان جهانی بیدار میشود و مردم شرق و غرب از تجربههای تلخی که از جنگلهای بینالمللی آموختهاند و در اثر فشارهایی که ستمگران در حق آنها روا داشتهاند، از خواب گران بیدار شده، تشنه عدالت و آزادی میشوند و در به در به دنبال پیشوایی میگردند که آزادی را برای آنها به ارمغان بیاورد. و بدینسان راه برای دعوت حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه هموار میشود.
به هنگام سخنرانی پرشوری که در اثنای بیعت در مکه معظمه ایراد میفرماید و در ضمن آن کلیات قانون اساسی دولت حق را بیان میکند، یک انقلاب فکری و تغییر بنیادی و عقیدتی در مغز مردم ایجاد میشود که هزاران نفر در اثنای همین سخنرانی تصمیم قطعی میگیرند که در زیر پرچم حق قرار بگیرند.
در آستانه ظهور حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه فتنهها و شورشها و انقلابهای نظامی اتفاق میافتد و با شورش سفیانی هرجومرج به اوج خود میرسد، و همگان از سرنوشت خود دلسرد و نگران بوده، به دنبال نجات دهندهای میگردند که آنها را از وضع موجود نجات دهد.
پیش از ظهور او طی یک جنگ جهانی یک سوم جمعیت روی زمین به هلاکت میرسد و به دنبال آن بیماری طاعون شایع میشود و یک سوم دیگرش را نابود میکند.[2]
جنگها و فتنهها مردم را خسته میکند، چنانکه مردم لبنان، و نیز خاور دور امروز مبتلا شدهاند و به طوری که در مناطق فراوانی در آفریقا و آمریکا امروز دچار هستند، این گرفتاریها هر روز ابعاد گستردهای به خود میگیرد و نیروها و استعدادها را در کام خود فرو میبرد. و ثروتها و صنعتها را در آتش خود میسوزاند و به خاکستر مینشاند. با جهانی شدن جنگها و همگانی شدن بیماریها، اضطراب و دلهره همه را فرا میگیرد و زمینه برای ظهور یک منجی الهی کاملاً هموار میشود. آنگاه حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه با سلام ایمان و تقوی ظهور کرده امنیت و آسایش و آرامش را توأم با آزادی واقعی به ارمغان میآورد.
مردم روی زمین که در زیر فشار جنگ و ستم و تبعیض و تحقیر به ستوه آمدهاند، با دمیدن فجر امید و دیدن روزنه نجات، سیل آسا بهسوی آن مصلح غیبی میشتابند و دست بیعت به دست با کفایت یداللهیاش میدهند که برای آنها خیر دنیا و آخرت را فراهم میسازد و آنها را از بلاها و تشویشهای هر دو جهان میرهاند و برق شمشیرش، درخشیدن عدل و داد را در سطح کره خاکی نوید میدهد.
تاریخ انقلابهای معاصر به ما میآموزد که در هر نقطهای از جهان هرجومرج به اوج خود رسیده، مردم آن سامان به دنبال شخصی بودهاند که شمشیر بکشد و زمام امور را به دست بگیرد و با توسل به زور همه را به جای خود بنشاند، و همه دولتهای نظامی به همین دلیل روی کار آمده و به همین دلیل هم مردم آنها را تحمل کردهاند. و یکی از رمزهای سقوط رژیمها و تسلیم تودهها در برابر حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه همین خواهد بود. و به همین دلیل است که شعار سپاه حق امت، امت میباشد، که هر نیرویی در برابر لشکر الهی بایستد محکوم به مرگ است، چنانکه در حدیث شریف در مورد افراد و نیروهایی که در برابر سپاه قائم عجلاللهتعالیفرجه مقاومت کند، آمده است:
524. و ما هو – والله – الا الموت تحت ظل الا سنه!!!
به خدا سوگند، که چارهای جز مرگ در زیر تیربارها ندارند.[3]
دیگر جزیهای پذیرفته نیست، باید همگان در برابر پرچم حق تسلیم شوند و خود به یاری حق بشتابند، دیگر تودهها ستم و ستمگر را تحمل نخواهند کرد، باید همه یکدل و یک جهت برای پیاده کردن حق، ریشه کن نمودن باطل گام بردارند. آن روز ستمدیدهها نفس راحتی میکشند که میبینند شمشیر عدالت فرق ظلم و استبداد را شکافته است.
و بدینسان لشکر حق پیروز میشود و سپاه باطل نابود میگردد.
آری لشکری که به نظر نادانها یک اقلیت ناچیز به حساب میآید، اکثریت قاطعی را تشکیل میدهند و همه طاغوتها را نابود میسازند و مستضعفان و محرومان را از زیر سلطه و سیطره جنایتکاران رهائی میبخشند. تا پرچم عدالت بر فراز جهان به اهتزاز درآید.
آری یکبار دیگر عصای موسی در دست مسیحایی حضرت بقیهالله عجلاللهتعالیفرجه آثار جادویی فرعونهای آخرالزمان را میبلعد و فرعونیان را در طوفان سهمگین دریای طغیانشان غرق میسازد. وه چه شگفتیها میآفریند؟!
آری سلاحهای مدرن، توأم با سلاح ایمان و همراه با تابوت سکینه [4] در برابر بمبهای اتمی و هیدروژنی و نیتروژنی میایستد و بر همه آنها فائق میآید و حماسهها میآفریند.
و آنگاه دوران بازسازی زمین و آبادانی جهان در پرتو عدالت و آزادی فرا میرسد، که آن روز، روز نجات است.
بار پروردگارا! به ما نیز توفیق اطاعت و فرمانبرداری آن مصلح جهانی، و در راه نشر دعوت نجاتبخش آن منجی الهی، و برای خدمت در زیر پرچم حق، عنایت فرما. و به ما سعادت زندگی در دولت حق و تحت لوای حق در این جهان، و توفیق حشر و نشر در زیر لوای حمد و در صف یاران قائم عجلاللهتعالیفرجه در آن سرای عنایت بفرما. آمین.