روزگار رهایی

گزینش و تصحیحی بر روایات "روزگار رهایی"، ترجمه علی اکبر مهدی پور

روزگار رهایی

گزینش و تصحیحی بر روایات "روزگار رهایی"، ترجمه علی اکبر مهدی پور

روزگار رهایی

روزگار رهایی
ترجمه یوم الخلاص
نویسنده: کامل سلیمان
مترجم: علی اکبر مهدی پور

با توجه به این که مولف گرانقدر، به هنگام نگارش کتاب مآخذ روایات را یادداشت نکرده، سپس به درخواست دوستان و خوانندگان برای چاپ سوم به جمع آوری مآخذ پرداخته، از این رو در ذکر ارجاع دقت کافی ننموده و به صرف تطابق محتوای روایت اکتفا نموده است.
در این وبلاگ برآنیم تا روایات وارده در کتاب روزگار رهایی را تک تک مورد بررسی قرار داده و متن های مشابه روایات را به همراه منابع دقیق ذکر نماییم.

ویستنبونک احق هو؟! قل: ای وربی انه لحق، و ما انتم بمعجزین

ای محمد! از تو می‌پرسند: آیا آن حق است؟! بگو: آری! به پروردگارم سوگند که به‌راستی آن حق است و شما هرگز راه فراری ندارید.[1]

گفته می‌شود که در  این آیه از مدت‌ها و مهلت‌های توده‌ها و تکذیب پیامبران از سوی ملت‌ها، و نزول عذاب بر آن‌ها سخن گفته، نوید خروج حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه را به هنگام انحراف امت اسلامی از شاهراه هدایت، مژده می‌دهد.[2]

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله می‌فرماید:

1. لاتخلو الارض من قائهم بحجه، امام طاهر مشهور، او خائف مستور، لئلا تبطل حجج الله و بیناته

زمین هرگز خالی از حجت نخواهد بود که یا ظاهر و آشکار، و یا خائف و نهان خواهد بود. تا حجت‌ها و بینات حضرت پروردگار باطل نشود.[3]

عین همین عبارت از امیرمؤمنان، امام باقر و امام صادق علیهمالسلام نیز وارد شده است.

2. القائم المهدی من ولدی، اسمه اسمی، و کنیته کنیتی، اشبه الناس بی خلقا و خلقا

مهدی قائم عجلاللهتعالیفرجه از اولاد من است، نام او نام من، کنیه‌اش کنیه من، و از نظر سیرت و صورت شبیه‌ترین مردمان است به من.[4]

3. لاتقوم الساعه حتی یقوم قائم للحق منا، و ذلک حین یأذن الله عزوجل له. و من تبعه نجا، و من تخلف عنه هلک. الله الله عباد الله، فاتوه ولوحبوا علی الثلج، فانه خلیفه الله عزوجل و خلیفتی!

قیامت برپا نمی‌شود جز هنگامی که قائمی از ما بر حق قیام کند. و این هنگامی است که خداوند اذن ظهورش دهد. کسی که از او پیروی کند نجات می‌یابد، و کسی که از او تخلف کند هلاک می‌شود. از خدا بترسید، ای بندگان خدا! هر کجا باشید او را دریابید، اگرچه مجبور شوید که از روی برف‌ها سینه‌خیز عبور کنید، که او خلیفه خدای تبارک‌وتعالی و جانشین من است.[5]

4. المهدی من عترتی، من ولد فاطمه، یقاتل علی سنتی کما قاتلت انا علی الوحی

مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است، او بر اساس سنت من پیکار کند، چنانکه من بر اساس وحی پیکار نمودم.[6]

رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در آخرین روزهای زندگی، با دست مبارک به شانه امام حسین علیهالسلام زد و خطاب به حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمود:

5. من هذا مهدی هذه الامه ... لاتذهب الدنیا حتی یقوم رجل من ولد الحسین یملاها عدلا کما ملت ظلما و جورا

مهدی امت از نسل اوست. دنیا سپری نمی‌شود جز اینکه مردی از اولاد حسین علیه‌السلام به پا خیزد و جهان را پر از عدل کند، چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد.[7]

و در حالی که با دست مبارکشان به‌سوی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام اشاره می‌کردند، فرمودند:

6. منهما مهدی هذه الامه

مهدی امت از آن‌هاست.[8]

نظر به اینکه مادر امام باقر علیهالسلام دختر امام حسن مجتبی علیهالسلام است، از این رهگذر امامان بعدی حسنی و حسینی هستند و حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه نوه پسری امام حسین و نوه دختری امام حسن مجتبی است.[9]

یک‌بار دیگر به امام حسن و امام حسین نگاه کرده فرمود:

7. والذی بعثنی بالحق، ان منهما مهدی هذه الامه اذا صارت الدنیا هرجا مرجاً، و تظاهرات الفتن، و تقطعت السبل، و اغار بعضهم علی بعض فلا کبیر یرحم صغیراً، ولا صغیر یوقر کبیرا. یبعث الله عند ذلک منهما من یفتح حصون الضلاله، وقلوبا علفاً. یقوم بالدین فی آخرالزمان کما قمت فی اول الزمان

قسم به پروردگاری که مرا به حق مبعوث کرد، مهدی امت از اینهاست. هنگامی که دنیا هرج‌ومرج شد و فتنه‌ها آشکار گشت، و راه‌ها ناامن شد و مردم از چپاول یکدیگر در امان نبودند، و بزرگ‌ترها بر کوچک‌ترها رحم نکردند و کوچک‌ترها احترام بزرگ‌ترها را رعایت نکردند، خداوند در چنین زمانی از نسل این دو (امام حسن و امام حسین) کسی را برمی‌انگیزد که قلعه‌های ضلالت را به تسخیر خود درمی‌آورد و دل‌های نفوذناپذیر را تحت نفوذ خود قرار می‌دهد. برای احیای شریعت در آخرالزمان قیام می‌کند، آن چنانکه من در اول زمان قیام کردم.[10]

در این حدیث منظور از اول و آخرالزمان، اول و آخر دعوت اسلامی است. و منظور از قلعه‌های ضلالت، سنگرهای کفر و نفاق در سراسر جهان است. و مقصود از قلوب غلف دل‌های یهودیان است، اگر چه در زمان ما دل‌های اکثر مردمان غلف است. (یعنی سخن حق در آن‌ها نفوذ نمی‌کند.)

8. من ولدی اٍثنا عشر نقیباً: نجباء محدثون مفهمون، آخرهم القائم بالحق

دوازده نقیب از اولاد من، همه‌شان نجیب، محدث و آموزش یافته و صاحب فهم هستند، که آخرشان قائم به الحق است.[11]

9. الائمه من بعدی اثنا عشر، تسعه من صلب الحسین و التاسع فائمهم. و هم اهل‌بیتی و عترتی من لحمی و دمی

امام بعد از من دوازده  نفر است که نُه نفرشان از صلب حسین است، و نهمی آن‌ها قائم آن‌هاست. آن‌ها اهل‌بیت و عترت من می‌باشند. گوشت آن‌ها گوشت من، و خون آن‌ها خون من است.[12]

10. نحن سبعه من ولد عبدالمطلب ساده الجنه، انا و حمزه، و علی، و جعفر، والحسن، و الحسین، و المهدی

ما هفت نفر از اولاد عبدالمطلب سروران اهل بهشت هستیم: من، حمزه، علی، جعفر، حسن، حسین و مهدی[13]

11. ان لذلک الامر ولاه من بعدی: علی بن ابی‌طالب واحد عشر من ولده

برای این امر (زعامت مسلمین) بعد از من فرمانروایانی است، که علی بن ابی‌طالب و یازده تن از فرزندان او می‌باشند.[14]

یک‌بار دیگر در حضور اصحاب، خطاب به امیرمؤمنان فرمود:

12. ان خلفائی و اوصیائی، و حجج الله علی الخلق بعدی، الاثنا عشر. اولهم علی، و آخرهم المهدی

خلفاء و اوصیاء من، و حجت‌های خدا بر مردمان، بعد از من دوازده نفرند که اول آن‌ها علی و آخر آن‌ها مهدی است.[15]

دوازدهمین امام از پیشوایان معصوم و جانشینان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه است به صریح سخنان پیامبر صلیاللهعلیهوآله که مکرر فرمود:

امام بعد از من 12 نفر است که اولشان علی و آخرشان مهدی است و او همان قائم است که خدای تبارک‌وتعالی شرق و غرب جهان را به دست او فتح می‌فرماید.

13. المقربهم مؤمن، و المنکر لهم کافر

معترفان به حق آن‌ها (دوازده امام) مؤمن، و منکران حق آن‌ها کافراند.[16]

14. الائمه بعدی اثنا عشر، بعدد نقباء بنی‌اسرائیل، و بعدد الاسباط، و بعدد حواریی عیسی. من خالفهم فقد خالفنی، و من ردهم و انکرهم فقد ردنی، و من احبهم و اقتدی بهم فازونجا، و من تخلف عنهم ضل و هوی. فطوبی لمن احبهم، والویل لمن ابغضهم.

امام بعد از من، به تعداد نقبای بنی‌اسرائیل و اسباط و حواریون حضرت عیسی، دوازده نفر است. هر کس با آن‌ها مخالفت کند با من مخالفت ورزیده است، و هر کس آن‌ها را رد کند، مرا رد کرده است. هر کس آن‌ها را دوست بدارد و از آن‌ها پیروی کند نجات یافته و رستگار شده است. و هر کس از آن‌ها تخلف کند گمراه شده و سقوط کرده است. خوشا به حال کسانی که آن‌ها را دوست بدارند، وای به حال کسانی که آن‌ها را دشمن بدارند.[17]

15. اثنا عشر من اهل‌بیتی، اعطاهم الله فهمی و علمی و حکمتی، و خلقهم من طینتی. فویل للمتکبرین علیهم بعدی، القاطعین فیهم صلتی! ما لهم؟! لا انالهم الله شفاعتی!. هؤلاء هم خلفائی و اوصیائی، و اولادی و عترتی، من اطاعهم فقد اطاعنی، و من عصاهم فقد عصانی، و من انکرهم اوانکر واحدا منهم فقد انکرنی بهم یمسک الله السماء ان تقع علی الارض الا باذنه، و بهم یحفظ الله الارض ان تمید باهلها

دوازده تن از اهل‌بیت من، خداوند علم و فهم و حکمت مرا به آن‌ها عطا فرموده است، و آن‌ها را از خاک و گل من آفریده است. وای به حال کسانی که بعد از من بر آن‌ها فخر فروشند و در برابرشان تکبر نمایند وصله رحم مرا در حق آن‌ها قطع نمایند. آن‌ها را چه رسد؟! خداوند آن‌ها را از شفاعت من محروم سازد. این‌ها خلفا و اوصیای من، اولاد و عترت من هستند. هر کس از آن‌ها اطاعت کند، از من اطاعت کرده است. و هر کس آن‌ها را انکار کند و یا یکی از آن‌ها را انکار نماید مرا انکار نموده است. خداوند به وسیله آن‌ها، آسمان را برافراشته نگاه می‌دارد که جز به اذن او فرو نریزد، و به وسیله آن‌ها زمین را نگه می‌دارد که ساکنان خود را در کام خود فرو نبرد.[18]

16. الا إن أبرار عترتی، و أطایب ارومتی، احکم الناس صغاراً، و اعلم الناس کبارا. الا و انا اهل‌بیت من علم الله علمنا، و بحکم الله حکمنا، و من قول صادق سمعنا. فان تنبعوا آثارنا تهتدوا ببصائرنا، و ان لم تفعلوا یهلکم الله بایدینا، معنا رایه الحق، من تبعها لحق، و من تاخر عنها غرق. الا و بنا یدرک تره کل مؤمن، و بنا تخلع ربقه الذل من اعناقکم، و بنا بفتح لابکم، و منا یحتم لامنکم

نیکان عترت من، و پاکان بستگان من، در کودکی حکیم‌ترین مردمان، و در بزرگی داناترین آن‌ها هستند. آگاه باشید که ما خاندانی هستیم که از علوم خدا به ما تعلیم شده، و از حکمت خدا به ما عطا شده، و از صادق مصدق فرا گرفتیم. اگر از آثار ما پیروی کنید با بصیرت‌های ما هدایت می‌شوید و اگر از ما پیروی نکنید به دست ما هلاک می‌شوید. پرچم حق با ماست، کسی که به آن همراهی کند به حق می‌رسد و کسی که از آن عقب بماند غرق می‌شود. انتقام هر مؤمنی به دست ما گرفته می‌گردد، و طوق ذلت و زبونی به دست ما از گردن شما برداشته می‌شود. آغاز و انجام (هر خیری) به دست ماست نه دیگری.[19]

آنگاه نسب شریف او را روشن‌تر بیان فرموده، تصریح می‌کند که او فرزند بلافصل امام یازدهم است و برخلاف عقیده بیماردلان، ولادت او در آخرالزمان نیست:

17. ان الله عزوجل، رکب فی صلب الحسن (ای العسکری) نطفه مبارکه زکیه طیبه طاهره مطهره، یرضی بها کل مؤمن اخذ الله میثاقه بالولایه، و یکفربها کل جاحد. فهو امام تقی نقی هادٍ مهدی. اول العدل و آخره، یصدق الله عزوجل و یصدقه الله فی قوله. یکون معه صحیفه مختومه فیها عدد اصحابه باسمائهم و انسابهم و بلدانهم و صنائعهم و کلامهم و کناهم

خداوند تبارک‌وتعالی در صلب حسن (عسکری) نطفه‌ای مبارک، میمون، پاک و پاکیزه تعبیه نمود که هر مؤمنی که خداوند از او پیمان ولایت گرفته، از او خشنود می‌شود، و هر منکری به او کفر می‌ورزد. او پیشوای پارسا، پاکیزه، هادی و مهدی است، آغاز و انجامش عدالت است. او خدا را تصدیق می‌کند و خدا او را در کلام خود تصدیق می‌نماید، همراه او صحیفه مهر شده‌ای هست که شماره و ویژگی‌های یارانش با اسم، نسب، شهر، شغل، زبان و القاب، در آن منعکس است.[20]

و خطاب به جابر بن عبدالله انصاری فرمود:

18. ان هذا امر من امر الله. و سر من سرالله. علته مطویه عن عبادالله. فایاک و الشک فان الشک فی امرالله کفر!

این امر، از امور خدا، و رازی از اسرار الهی است، حکمت آن از بندگان پوشیده است. هرگز در این باره شک و تردید به خود راه مده، که شک در امر الهی کفر است.[21]

همین جابر، روزی به محضر حضرت زهرا سلاماللهعلیها شرفیاب شد، در برابر حضرت فاطمه سلاماللهعلیها لوحی را مشاهده کرد[22] که در آن اسامی شریفه امامان از نسل آن حضرت نوشته شده بود. جابر می‌گوید: من آن‌ها را شمردم دوازده تن بودند که آخرین آن‌ها قائم بود و شناختم که این امر از حتمی‌ات است. از جمله مطالبی که جابر در آن لوح خوانده بود، این است:

19. قال الله تبارک‌وتعالی: و اعطیتک – یا محمد – من اخرج من صلبه (یعنی علیا) احد عشر مهدیا کلهم من ذریتک، من البکر البتول. آخر رجل منهم انجی به من الهلکه، و اهدی به من الضلاله، و ابریء به من العمی، و اشفی به المریض، ولا ظهرن الارض بآخرهم من اعدائی، ولاملکنه مشارق الارض و مغاربها، ولاسخرن له الریاح، ولا رکضن له السحاب، ولارقینه فی الاسباب، ولانصرنه بجندی، ولامدنه بملائکتی، حتی یعلن دعوتی، و یجمع الخلق علی توحیدی

خدای تبارک‌وتعالی فرمود: ای محمد! به تو عطا کردم کسی را (علی) که یازده راهنما از نسل او خارج خواهم کرد که همگی از نسل تو، از زهرای بتول است. آخرین آن‌ها مردی است که به دست او از هلاکت نجات می‌بخشم، و به وسیله او از گمراهی هدایت می‌نمایم، و به دست او کور را بینا، و بیمار را شفا می‌دهم، و زمین را به وسیله او از دشمنانم پاک می‌سازم. شرق و غرب جهان را به او تملیک نموده، بادها را به تسخیر او درآورده، ابرها را زیر پای او قرار می‌دهم. برترین ابزارها را در اختیار او گذاشته، با سپاه خود او را یاری نموده، با فرشتگانم او را تأیید می‌نمایم. تا دعوت مرا آشکار سازد و همه مخلوقات را بر توحید من گرد آورد.[23]

جابر می‌گوید:

20. دخلت علی فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله، و بین یدیها الواح فیها اسماء من ولدها فعددت احد عشر اسما، آخرهم القائم علیه‌السلام

محضر فاطمه سلاماللهعلیها دخت پیامبر صلیاللهعلیهوآله شرفیاب شدم، در برابر او الواحی بود که در آن اسامی فرزندانش بود، آن‌ها را شمردم یازده تن بودند که آخرین آن‌ها قائم علیه‌السلام بود [24]

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حدیث دیگری به صراحت از طول عمر حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه سخن گفته است، حدیث قبلی نیز به آن دلالت می‌کند که در آن از تسخیر باد و ابر و برترین ابزار جهان سخن رفته است ولی در حدیث بعدی از غیبت طولانی او سخن می‌گوید:

21. لاتذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل‌بیتی یواطیء اسمه اسمی. و لو بقی فی غیبته ما بقی نوح فی قومه، لم یخرج من الدنیا حتی یظهر فیملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما و جورا

دنیا سپری نمی‌شود جز اینکه مردی از اهل‌بیت من و همنام با من، عرب را مالک می‌شود. اگر غیبت او به مقدار عمر نوح در میان قوم خود، طول بکشد، بازهم ظاهر می‌شود و از دنیا نمی‌رود جز اینکه زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده است.[25]

حضرت نوح به صراحت قرآن 950 سال در میان قوم خود دعوت نمود. اما عمر کامل او (پیش از نبوت و بعد از طوفان) اختلافی است و در منابع تاریخی از 1750 تا 2750 سال نوشته‌اند.

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مسئله حضرت مهدی را در رأس دعوت خود قرار داده، حتمیت و قطعیت آن را چنین اعلام می‌دارد:

22. لولم بیق من الدنیا الا یوم واحد. لطول الله ذلک الیوم، حتی یملک رجل من اهل‌بیتی، تجری الملاحم علی یدیه، و یظهر الاسلام، والله لا یخلف المیعاد

اگر از دنیا جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن روز را به‌قدری طولانی می‌سازد که مردی از اهل‌بیت من جهان را مالک می‌شود، معجزات به دست او آشکار می‌شود و اسلام به وسیله او ظاهر می‌گردد. خداوند هرگز در وعده خود خلف نمی‌ورزد.[26]

یک روز رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله با علمی که از پیشگاه حضرت احدیت به او اضافه شده، وضع مردمان را در نسل‌های مختلف مورد توجه قرار داده، آهی از اعماق دل کشید و فرمود:

23. الی الله اشکو المکذبین لی فی امره، و الجاحدین لقولی فی شانه، و المظلین لامتی عن طریقه!. یبایع بین الرکن و المقام و یفتح فتوحا فلا یبقی علی وجه الارض لا من یقول: لا اله الا الله

به خدا شکایت می‌کنم از کسانی که مرا در موضوع او (حضرت مهدی) تکذیب کنند و گفتار مرا در حق او انکار نمایند و امت مرا از راه او منحرف سازند. (در کنار خانه خدا) در میان رکن و مقام با او بیعت می‌شود و فتوحات فراوانی به دست او انجام می‌یابد، که در روی زمین کسی نمی‌ماند جز اینکه به یکتائی خدا اعتراف کرده: لا اله الا الله بگوید [27]

این فصل را با روایت دیگری از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در همین رابطه پایان می‌دهیم:

24. یکون لهذه الامه اثنا عشر خلیفه

برای این امت دوازده خلیفه خواهد بود [28]

25. لایزال هذا الدین عزیزاً. الی اثنی عشر خلیفه. کلهم من قریش

این دین به شکوه و عزت خود باقی خواهد بود تا روزی که دوازده خلیفه (در رأس آن) باشد که همگی از قریش هستند.[29]

26. لایزال هذا الامر فی قریش ما بقی منهم اثنان!

این امر همواره در میان قریش خواهد بود، مادام که دو تن از آن‌ها در روی زمین باقی است.[30]

سپس با تعیین بیشتری چنین می‌فرماید:

27. بعدی اثنا عشر اماماً. تسعه من صلب الحسین. امناء معصومون. و منا مهدی هذه الامه. ان اهل‌بیتی و عترتی من لحمی و دمی. ما بال قوم یوذوننی فیهم؟. لا انالهم الله شفاعتی

بعد از من دوازده امام هست که نه تن از آن‌ها از صلب حسین است، که همگی امین و معصوم هستند. مهدی این امت نیز از ماست. آگاه باشید که اهل‌بیت و عترت من از گوشت و خون من هستند. از من چه می‌خواهند آن‌ها که مرا در حق عترتم آزار می‌کند؟! خدا آن‌ها را از شفاعت من محروم بسازد.[31]

آنگاه با هشدار شدید اللحنی چنین می‌فرماید:

28. من انکر خروج المهدی فقد کفربما انزل علی محمد!

هر کس ظهور مهدی را انکار کند به آنچه محمد صلیاللهعلیهوآله آورده کافر شده است.[32]

29. من انکر القائم من ولدی اثناء غیبته، مات میته جاهلیه!

هر کس قائم را از اولاد من در دوران غیبتش انکار کند، به عهد جاهلیت مرده است.[33]

چه کسی گوش خود را از دعوت پیامبر رئوفی که مزد رسالت نمی‌خواهد، سنگین می‌کند؟!

امیرمؤمنان علیهالسلام می‌فرماید:

حضرت علی علیهالسلام خطاب به فرزند بزرگوارش امام حسین علیهالسلام فرمود:

30. التاسع من ولدک یا حسین هوالقائم بالحق، و المظهر للدین، و الباسط للعدل، ای والذی بعث محمداً صلی الله علیه و آله بالنبوه، واصطفاه علی جمیع البریه

نهمین فرزند تو ای حسین! قائم به حق است. او دین را آشکار می‌سازد و عدالت را (در روی زمین) می‌گستراند. آری، سوگند به خدایی که محمد صلیاللهعلیهوآله را به نبوت برانگیخت و او را بر همه مخلوقاتش برگزید.[34]

و در مقام معرفی او فرمود:

31. هو فی الدروه من قریش. و الشرف من هاشم. و البقیه من ابراهیم

او والاترین قریش و گرامی‌ترین بنی‌هاشم و تنها بازمانده ابراهیم خلیل است.[35]

32. و من بعد الحسین تسعه من صلبه، خلفاء الله فی ارضه، و حججه علی عباده، و امناوه علی وحیه. و هم ائمه المسلمین، وقاده المؤمنین، و ساده المتقین، و تا سعهم القائم

بعد از حسین نه تن از صلب او خلیفه خدا در روی زمین هستند و حجت خدا بر بندگان و امین خدا بر وحی او هستند. آن‌ها پیشوای مسلمین، رهبر مؤمنین و سرور پرهیزگاران می‌باشند. نهمی آن‌ها قائم است.[36]

یک‌بار خلیفه دوم از امیرمؤمنان علیهالسلام در مورد حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه سؤال کرد، امیرمؤمنان در پاسخ فرمود:

33. اما اسمه فلا... ان حبیبی و خلیلی عهد الی ان لا احدث باسمه حتی یبعثه الله عزوجل. و هو مما استودع الله عزوجل رسول فی علمه

اما نام او، هرگز! حبیب من از من پیمان گرفته که تا روز ظهور او هرگز نام او را به زبان نیاورم و به کسی نگویم. و آن از امانت‌های حضرت پروردگار و اسرار علوم حضرت احدیت است.[37]

این حدیث از دلایل حرمت بردن نام آن حضرت در زمان غیبت است و می‌بینیم که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و پیشوایان معصوم علیهمالسلام در میان هزاران حدیثی که در طول دو قرن و نیم در رابطه با حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه فرموده‌اند، هرگز نام مقدس او را به زبان نیاورده‌اند، بلکه با اشاره و کنایه نام او را بیان کرده‌اند.

امام صادق علیهالسلام در این رابطه می‌فرماید:

34. صاحب هذا الامر لایسمیه الا کافر!

صاحب این امر را جز کافر به اسم به زبان نمی‌آورد.[38]

حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه خود در این رابطه می‌فرماید:

35. ملعون ملعون من سمانی فی مجمع من الناس باسمی

کسی که مرا در اجتماع مردم نام ببرد، ملعون و از رحمت خدا به دور است.[39]

و در توقیع مبارکی که از ناحیه مقدسه به دست عمروی صادر شده است، می‌فرماید:

36. من سمانی فی مجمع من الناس. فعلیه لعنه الله

هر کس مرا در اجتماعی از مردم نام ببرد، لعنت خدا بر او باد [40]

و دلیل آن را در جای خود خواهیم گفت.

یک‌بار عمر بن خطاب وارد کعبه شد، چون نگاهش به خزائن بیت افتاد گفت: به خدا قسم نمی‌دانم با خزائن بیت چه کنم؟ آیا این‌همه خزائن، سلاح و اموال را به خال خود بگذارم یا آن‌ها را در راه خدا تقسیم نمایم؟ امیرمؤمنان فرمود:

37. امض یا امیرالمؤمنین، فلست بصاحبه! انما صاحبه مناف شاب من قریش، یقسمه فی سبیل الله فی آخرالزمان!

ای خلیفه! از آن‌ها بگذر، که تو صاحب آن‌ها نیستی، صاحب آن‌ها جوانی از قریش از اولاد ماست که آن‌ها را در آخرالزمان در راه خدا تقسیم می‌کند.[41]

امیرمؤمنان علیهالسلام در مقام بیان اصالت و کرامت حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه می‌فرماید:

38. صاحب هذا الامر من ولدی.. هو من ذروه طود العرب، و بحر مغیضها اذا وردت، و مجفوا هلها اذا انت، و معدن صفوتها اذا اکتدرت لا یجبن اذا المنایا هلتعت، ولا یخور اذا المؤمنون اکتنفت، ولا ینکل اذا الکماه اصطرعت، مشمر مغلولب، ظفر ضرغامه، حصد مخدش، ذکر سیف من سیوف الله، رأس قثم، نشق راسه فی باذخ السودد، و غارز مجده فی اکرم المحتد. اوسعکم کهفا، و اکثرکم علماً و ارحمکم رحما. اللهم فاجعل بیعته خروجا من الغمه، واجمع به شمل الامه... فلا یصرفنک عنه صارف عارض ینوص الی الفتنه کل مناص، اذا قال فشر قائل، و ان سکت فذور عابر!

صاحب این امر از نسل من است. او اوج قله شرف عرب، اقیانوس بیکران کرامت بشر، عزیز اهل خود و برگزیده تبار خویش می‌باشد. اگر رگبار مرگ فرو ریزد نمی‌هراسد، و اگر مؤمنان در محاصره افتند ضعیف و زبون نمی‌شود، از پیکار شجاعان و دلیران عقب‌نشینی نمی‌کند، سلحشور همیشه پیروز است. شیر ژیانی است که دشمن را دور کرده، از ریشه و بن برمی‌کند. شمشیر برنده ایست از شمشیرهای حضرت پروردگار، دست بخشنده خدایی است. بلندترین قله جهان در برابر بزرگواری‌اش پست نماید. کوه‌های بلند و بالا در برابر اصالت و کرامتش سست نماید. دژی محکم و پناهگاهی مستحکم است. دانش او از همه افزون‌تر و مرحمتش از همه گسترده‌تر است. بارخدایا! بیعت او را پایان بخش اندوه‌ها قرار بده، و به وسیله او شکاف‌ها و نفاق‌ها را از میان امت بردار،... هرگز وسوسه گمراهان فتنه‌جوی شما را از راه او منحرف نکند، که هر کس در برابر او لب به اعتراض گشاید به بدترین فتنه‌ها افتاده، و هر کس سکوت نماید از یاری حق روی برتافته است.[42]

و در مورد سیرت حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه در ضمن یک خطبه شیوایی که از سرچشمه وحی، الهام گرفته، چنین می‌فرماید:

39. قد لبس للحکمه جنتها، و اخذ بجمیع اذبها من الاقبال علیها و المعرفه بها و التفرغ لها، فهی عند نفسه ضالته التی یظلبها، و حاجته التی یسأل عنها. فهو مغترب اذا اغترب الاسلام و ضرب بعسیب ذنبه و الصق الارض بجرانه، بقیه من بقایا حججه، خلیفه من خلائف انبیائه

جامه حکمت به تن کرده، و آن را با جمیع آداب و شرایطش، از توجه و شناخت و اتصال با او و گسستن از غیر او، فرا گرفته است. پس حکمت نزد آن حضرت گمشده اوست که در جستجوی آن کوشاست و آرزوی اوست که به برآورده شدنش دل‌بسته است. هنگامی که فتنه‌ها روی آورده اسلام غریب شود او در گوش‌های عزلت گزیند و غربت اختیار نماید. رنج‌ها را به جان می‌خرد و از عزلتگاه خود بیرون نیاید. او یکتا بازمانده از حجت‌های پروردگار، و واپسین جانشین از تبار پیامبران است.[43]

ابن‌ابی‌الحدید و دیگران تصریح کرده‌اند که این خطبه در حق قائم آل‌محمد عجلاللهتعالیفرجه می‌باشد.[44]

و در خطبه شقشقیه در همین رابطه می‌فرماید:

40. اما والذی فلق الحبه وبرا النسمه، لولا حضور الحاضر، و قیام الحجه بوجود الناصر، و ما اخذ الله علی العلماء (ای الائمه) الایقاروا علی کظه ظالم ولا سغب مظلوم، لالقیت حبلها علی غاربها، و لسقبت آخرها بکاس اولها، ولا لفیتم دنیا کم هذه عندی من غفله عنز!

قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر نبود انبوه حاضران و قیام حجت با وجود یار و یاور، و نبود آن پیمانی که خداوند از دانایان امت گرفته است که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمکش صبر نکنند، هرآینه زمام و ریسمان شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم، و آخر آن را با جام اولش آب می‌دادم. و می‌دیدید که زرق و برق این دنیا در پیش من از عطسه بز ماده پست‌تر و بی‌ارزش‌تر است.[45]

امیرمؤمنان در این خطبه یکی از علل پذیرش بیعت را پس از 25 سال فترت، اجتماع انبوه مردم و زمینه سازی برای حکومت جهانی حضرت مهدی و قیام قائم آل‌محمد به هنگام فراهم شدن اصحاب و یاران آن حضرت می‌شمارد.

امام حسن مجتبی علیهالسلام می‌فرماید:

41. من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه!

هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به عهد جاهلیت مرده است.[46]

حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام تعبیر حی یعرفه دارد، یعنی: کسی که بمیرد و امام زمان زنده‌اش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.[47]

امام صادق علیهالسلام گامی فراتر نهاده چنین می‌فرماید:

42. من بات لیله لایعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه!!!

هر کس شبی را به صبح آورد در حالی که امام زمانش را نمی‌شناسد، مرده‌اش مرده جاهلیت است.[48]

از این تعبیر امام صادق علیهالسلام اهمیت والای ولایت اهل‌بیت علیهمالسلام دقیقاً روشن می‌شود.

امام حسین علیهالسلام می‌فرماید:

43. التاسع من ولدی هو القائم بالحق، یحیی الله به الارض بعد موتها، و یظهر به الدین، یحق الحق و لوکره المشرکون

نهمین فرزند من، قائم به حق است. خداوند به وسیله او زمین مرده را زنده گرداند، دین را به دست او آشکار می‌نماید، و حق را احقاق نماید، گرچه مشرکان خوش ندارند.[49]

امام زین‌العابدین علیهالسلام می‌فرماید:

44. لاتخلو الارض الی ان تقوم الساعه من حجه، ولولا ذلک لم یعبد الله

تا روزی که قیامت برپا شود، هرگز روی زمین خالی از حجت نخواهد بود، و اگر حجت خدا روی زمین نباشد، خدا پرستیده نمی‌شود[50]

امام زین‌العابدین علیهالسلام در سخن کوتاه و کوبنده، نقش اساسی امام و حجت خدا را بیان فرموده، آنگاه سنگ زیرین و نکته اساسی آن را در یک حدیث کوتاه دیگری بیان فرموده است:

45. الامام لایکون الا معصوما، و لیست العصمه فی طاهر الخلقه فیعرف بها، و لذلک لایکون الا منصوصا

جز معصوم، احدی شایسته امامت و رهبری نیست، و چون عصمت یک نشان ظاهری نیست که همگان آن را بازشناسند، باید امام از طرف خدا تعیین و اعلام شده باشد.[51]

و به همین دلیل است که در احادیث مربوط به حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه که قسمتی از آن‌ها را خواندیم و قسمت اعظم آن‌ها را در صفحات بعدی می‌خوانیم، با اسم و وصف و نسب، از طرف خدا و به توسط رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و جانشینان معصوم او، به وجود مقدس او نصّ شده است.

46. ان الله تعالی اعطانا الحلم و العلم و الشجاعه و السخاوه و المحبه فی قلوب المؤمنین، و منا رسول الله، و وصیه، و سید الشهداء، و جعفر الطیار فی الجنه، و سبطا هذه الامه. و المهدی

خدای تبارک‌وتعالی، به ما علم، حلم، شجاعت، سخاوت و محبت در دل‌های مؤمنان را عطا فرموده است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از ماست وصی او علی مرتضی، حمزه سید الشهداء، جعفر طیار، دو سبط این امت (حسن و حسین) و مهدی این امت از ماست.[52]

این فراز که از خطبه معروف امام سجاد علیهالسلام در مسجد جامع شام و در حضور یزید بن معاویه، نقل شد، در مقام بیان نعمت‌های حضرت پروردگار و محاجه در برابر طاغوت زمان است.

امام باقر علیهالسلام می‌فرماید:

47. ...ایاک و شذاذاً من آل‌محمد فإن لآل‌محمد و علی رایه، و لغیرهم رایات... فالزم الارض ولا تنبع منهم رجلا ابدا حتی تری رجلا من ولد الحسین معه عهد نبی ورایته و سلاحه

از کسانی که از آل‌محمد (در صدد رهبری امت برآمده، قیام کرده) راه خود را جدا می‌سازند، به دور باش. که برای آل‌محمد صلیاللهعلیهوآله و علی علیهالسلام پرچمی هست و برای دیگران نیز پرچم‌های هست، هرگز از خانه‌ات بیرون نیا، و با هیچ یک از آن‌ها خروج مکن، تا مردی از اولاد حسین علیهالسلام ظهور کند که پیمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر او، پرچم پیامبر در دست او، و سلاح پیامبر با او باشد.[53]

امام باقر علیهالسلام در عهدی می‌زیست که هر یک از اولاد امام حسین و فرزندان جناب زید هوای خلافت در سر داشته، برای تصدی رهبری امت خروج می‌کردند، امام علیهالسلام شیعیان خود را بیدار می‌کرد که گول شعارهای جاذب آن‌ها را نخورند و تا عصر ظهور قائم عجلاللهتعالیفرجه دست به چنین کاری نزنند.

آنگاه حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه را به صورت روشن‌تری معرفی کرده می‌فرماید:

48. منا اثنا عشر محدثا، السابع من ولدی القائم

دوازده تن محدث از ماست که هفتمین فرزند من همان قائم است [54]

49. یکون تسعه ائمه بعداً الحسین بن علی، تاسعهم قائمهم

بعد از حسین بن علی علیهالسلام نه امام خواهد بود که نهمی آن‌ها قائم آن‌هاست [55]

50. انظروا الی من لایدری الناس أ ولد ام لا، فذاک صاحبکم

نگاه کنید به کسی که مردمان (عامه) نمی‌دانند که آیا متولد شده یا نه؟ او صاحب شماست.[56]

51. هو ابن سیده الاماء

او پسر بانوی کنیزان است.[57]

در بخش ولادت حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه از مقام والای مادر بزرگوارش سخن خواهیم گفت.

52. ان الارض لاتخلوالا و فیها عالم منا. فان زاد الناس قال: زادوا، و ان نقصوا قال: قد نقصوا و لن یخرج الله ذلک العالم حتی یری فی ولده من یعلم مثل علمه

هرگز روی زمین خالی نخواهد بود از شخص عالمی از ما، که انحراف مردم را تذکر دهد، اگر مردم زیاده روی کنند، او بگوید: که زیاده رفتید، و اگر کوتاهی کردید. چنین شخص عالم از ما، هرگز از دنیا نمی‌رود مگر بعد از آنکه خداوند به او فرزندی عطا کند که دقیقاً همین علم را دارا باشد.[58]

53. لوبقیت الارض بغیر امام لساخت باهلها! و ان الله تبارک‌وتعالی جعلنا حجه فی ارضه و اماناً فی الارض لاهل الارض

اگر زمین خالی از امام بماند، ساکنانش را در کام خود فرو می‌برد. خدای تبارک‌وتعالی ما را حجت خود در روی زمین قرار داده، و ما را وسیله امان برای مردم روی زمین گردانیده است.[59]

تعبیر اینکه اگر حجت خدا روی زمین نباشد، زمین ساکنانش را در کام خود فرو می‌برد جای شگفت نیست که پیش‌تر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از آن خبر داده، می‌فرماید:

54. لایزال هذا الدین قائماً الی اثنی عشر من قریش. فاذا مضوا صاخت الارض باهلها

تا دوازده تن از قریش هستند، این دین پا برجاست، هنگامی که زمین از آن‌ها خالی شود، زمین ساکنان خود را در کامش فرو می‌برد.[60]

55. من المحتوم الذی حتمه الله، قیام قائمنا. فمن شک فیما اقول، لقی الله و هو به کافر، وله جاحد

از وعده‌های حتمی خدا قیام قائم ماست، هر کس در این گفتار شک و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات می‌کند [62]

56. من اصبح من هذه الامه لا امام له من الله، اصبح تائها متحیرا ضالا، و ان مات علی هذه الحال مات میته کفر و نفاق!

کسی که صبح کند در حالی که امام تعیین شده از سوی خدا نداشته باشد، حیران و گمراه و سرگردان است. و اگر به همین حالت از دنیا برود، در حال کفر و نفاق از دنیا رفته است [63]

از محضر اقدس امام باقر علیهالسلام پرسیدند: آیا شناخت امام، بر همه خلق واجب است؟ فرمود:

57. هل معرفه الامام منکم واجبه علی جمیع الخلق؟. فقال: ان الله عزوجل بعث محمدا الی الناس اجمعین رسولا لله و حجه علی جمیع خلقه فی ارضه، فمن آمن بالله و بمحمد رسول الله، و اتبعه و صدقه، فان معرفه الامام منا واجبه علیه؛ و من لم یؤمن بالله و برسوله و لم یتبعه و لم یصدقه، و یعرف حقهما، فکیف یجب علیه معرفه الامام و هولاء یومن بالله و رسوله و یعرف حقهما؟. لا والله، ما الهم المؤمنین حقنا الا الله عزوجل

خدای تبارک‌وتعالی، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را به پیامبری به‌سوی همه جهانیان برانگیخت. هر کس به خدا و محمد صلیاللهعلیهوآله ایمان بیاورد و او را پیامبر خدا بداند و از او پیروی کند، بر او واجب است که امام را بشناسد. ولی اگر کسی به خدا و پیامبر خدا ایمان نیاورده باشد، چگونه ممکن است که پیش از شناخت خدا و رسول، شناخت امام بر او واجب باشد؟. به خدا سوگند، حقوق ما را خداوند به مؤمنان الهام کرده است.

آنگاه در تأویل آیه شریفه:

یجدونه مکتوباً عندهم فی التوراه و الانجیل[64]

فرمود: یعنی: پیامبر، و وصی پیامبر، و قائم آل‌محمد صلیاللهعلیهوآله، هنگامی که قیام نماید آن‌ها را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند.[65]

به محضر امام باقر علیهالسلام عرض شد:

58. انکم اهل‌بیت رحمه، اختصکم الله تبارک‌وتعالی بها. فقال: کذلک، و الحمدلله، لا ندخل احدا فی ضلاله، ولا نخرجه من هدی. ان الدنیا لاتذهب حتی یبعث الله رجلا منا اهل‌البیت، یعمل بکتاب الله، لا یری منکراً الا انکره

شما اهل‌بیت رحمت هستید، خداوند این مقام را به شما اختصاص داده است. فرمود: آری، چنین است. خدا را شکر، ما هرگز احدی را به گمراهی سوق نمی‌دهیم و کسی را از هدایت باز نمی‌داریم. دنیا سپری نمی‌شود مگر اینکه خداوند مردی را از ما خاندان برانگیزد، که به کتاب خدا عمل کند و هر کجا منکری را ببیند آن را انکار نماید.[66]

59. و من ابغضنا و ردنا اورد واحدا منا، فهو کافر بالله و بآیاته

هر کس ما را دشمن بدارد، ما را رد کند، یا یکی از ما را رد کند، او به خدا و آیات خدا کافر شده است.[67]

برخی از عوام شیعه امام باقر علیهالسلام را قائم خیال می‌کردند، امام علیهالسلام در ردّ آن‌ها فرمود:

60. یزعمون انی المهدی، و انی الی اجلی ادنی منی الی ما تدعون

به خیال پوچ خود مرا مهدی می‌پندارند، در حالی که من به اجل خود نزدیک‌تر از آنم که آن‌ها ادعا می‌کنند.[68]

امام با این جمله اشاره می‌کند به اینکه: حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه به هنگام ظهور جوانی نورس خواهد بود در حالی که من به سنّ پیری نزدیک شده‌ام.

یک‌بار دیگر از امام باقر علیهالسلام پرسیدند: آیا شما قائم آل‌محمد هستید؟

در پاسخ فرمود:

61. کیف اکون انا و قد بلغت خمسا و اربعین سنه؟. ان صاحب هذا الامر اقرب عهدا باللبن منی، و اخف علی ظهر الدابه

چگونه ممکن است من او باشم در حالی که من به 45 سالگی رسیده‌ام؟! صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیک‌تر خواهد بود، و بر پشت مرکب از من سبک‌بال‌تر خواهد بود [69]

معنای ساده این حدیث، این است که او از من جوان‌تر، و روی اسب و شتر از من چابک‌تر خواهد بود.

از نظر سن بدیهی است که حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه به هنگام ظهور بسیار جوان‌تر از امام باقر علیهالسلام به نظر خواهد رسید. اما از نظر سبک‌تر بودن روی مرکب، ممکن است معنای دیگری مقصود باشد، و آن اینکه:

وسایل نقل و انتقال در عهد حضرت مهدی علیهالسلام حداقل در سطح هواپیماها و سفینه‌های فضایی امروز خواهد بود، و پرواضح است که در این نوع وسایل نقلیه وزن انسان بسیار ناچیز به حساب خواهد آمد و به خصوص با دور شدن آن‌ها از روی زمین از جاذبه زمین دورتر، و درنتیجه وزن مسافران کمتر خواهد بود. و بدون تردید منظور از دابه در این حدیث جنبندگانی از این ردیف می‌باشد. و بسیار ساده‌اندیشی است که چنین احادیثی را به فهم زمان معصومین معنی کنیم و روی الفاظی چون دابه جمود داشته باشیم. در صورتی که گذشت زمان آن‌ها را معنی کرده است و محتوای سخن برای زمانی بالاتر از زمان ما ناظر است.

اگر چه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و پیشوایان معصوم علیهمالسلام مردم آن زمان را با زبان خودشان مخاطب قرار داده‌اند، ولی هرگز سخنانشان مخصوص آن زمان نیست، بلکه همچون آیات قرآن به گونه ایست که هم مردم آن زمان بفهمند و هم مردم زمان‌های بعدی از آن‌ها استفاده کنند.

همین لفظ دابه در قرآن کریم نیز آمده است و مردم آن زمان از آن حیواناتی چون شتر و اسب و گاو و گوسفند را فهمیده‌اند. ولی قرآن کریم برای توجه دادن مردم به اینکه منظور از دابه فقط این‌ها نیست، بلکه در آخرالزمان جنبندگان دیگری به وجود خواهد آمد، چنین فرموده است:

والخیل و البغال و الحمیر لترکبوها وزینه، و یخلق مالا تعلمون، و علی الله قصد السبیل، و منها جائر، ولوشاء لهداکم اجمعین [70]

خداوند آفرید برای شما اسب‌ها، استرها و الاغ‌ها را، تا بر آن‌ها سوار شوید و زینت شما باشد. و می‌آفریند آنچه را که نمی‌دانید. و بر خداست راه میانه، و برخی از آن راه‌ها جائر است. و اگر خدا می‌خواست همه شما را هدایت می‌کرد.

در این آیه چهار نکته مهم هست:

1. می‌آفریند آنچه را که نمی‌دانید.

2. بر خداست راه میانه.

3. برخی از راه‌ها جائر است.

4. اگر می‌خواست همه شما را هدایت می‌کرد.

مفسران که ابزار تحقیق در دست نداشتند، در تفسیر این آیه فرو مانده‌اند، ولی در زمان ما این جمله‌ها دقیقاً روشن شده است:

1. منظور از جمله اول: ماشین، قطار، هواپیما و سفینه‌های فضایی است که درگذشته اسم و رسمی از آن‌ها نبود و مخاطبین قرآن درگذشته چیزی از آن‌ها نمی‌دانستند. و شاید چیزهای دیگری هم در آینده پدید آید که ما از آن‌ها بی‌خبریم.

2. منظور از جمله دوم: راه‌های امروزی است که شهرها به یکدیگر نزدیک شده، دشت‌ها هموار شده و راه‌ها صاف و راحت شده است. واژه قصد که در این آیه به کار رفته، در خود قرآن به معنای نزدیکی و همواری راه آمده است:

لو کان عرضا قریباً و سفرا قاصدا لاتبعوک، و لکن بعدت علیهم الشقه

اگر متاعی قریب الوصول و راهی نزدیک و آسان بود، هرآینه آن‌ها (منافقان) نیز از تو پیروی می‌کردند. و لکن راه بر آن‌ها دور شد [71]

در این آیه قاصد به معنی نزدیک و آسان است. در آیه مورد بحث نیز منظور از قصد نزدیکی و راحتی راه‌هاست که لازمه اختراع وسایل نقلیه عصر حاضر است.

3. در جمله سوم: برخی از مرکب‌ها را با لفظ جائر توصیف کرده است. جائر در لغت به معنای صدای دل‌خراش و بانگ بلند است که غالب وسایل نقلیه امروزی توام با چنین صدای دل‌خراش می‌باشد. معنای دیگر جائر بزرگ و عظیم‌الجثه است که قسمت اعظم وسایل نقلیه امروز از چنین جثه بزرگ و غول‌پیکر برخوردارند.

4. در جمله چهارم: اشاره می‌کند بر اینکه این وسایل را در زمان شما نخواهم آفرید، بلکه در زمان‌های بعدی خواهم آفرید. که مشیت خدا بر آن تعلق یافته که افکار آن‌ها را به ساختن چنین وسایلی هدایت نکند، بلکه افکار نسل‌های بعدی را به اختراع آن‌ها هدایت فرماید.

وقتی روی این چهار نکته تأمل می‌کنیم، تردیدی نداریم که منظور از جملات یاد شده، همین معناست. ولی مفسران در زمان‌های گذشته از چنین تفسیر و توضیحی ناتوان بودند که گذشت زمان و تحقق نویدهای آیه شریفه، ما را به تفسیر آن هدایت نمود.

امام صادق علیهالسلام می‌فرماید:

62. اذا توالَت ثلاثه اسماء محمد و علی و الحسن، کان رابعهم القائم

هنگامی که سه نام مقدس: محمد، علی و حسن پشت سر هم قرار بگیرد، چهارمی آن‌ها قائم خواهد بود.[72]

طبق فرموده امام صادق علیهالسلام در سه تن از امامان معصوم: امام محمد تقی جواد، امام علی النقی هادی، و امام حسن عسکری سه نام مقدس پشت سر هم قرار گرفت و چهارمی آن‌ها حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه می‌باشد.

شبیه همین تعبیر از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز وارد شده است:

63. اذا توالَت اربعه اسماء من الائمه من ولدی: محمد، و علی، و الحسن، قرابعها هو القائم المنتظر

هنگامی که در ضمن چهار امام از اولاد من، نام‌های: محمد، علی و حسن پشت سر هم قرار گرفت، چهارمی آن‌ها قائم منتظر است.[73]

64. هو من ولدی، ولده یزد جرد بن شهریار

او از نسل من و از تبار یزدگرد بن شهریار است.[74]

و این از ناحیه مادر امام زین‌العابدین علیهالسلام که مادر آن حضرت، جناب شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ایران بود. که او را در میان خواستگاران مخیر ساختند، او امام حسین علیهالسلام را برگزید.[75]

65. هو الذی یشک الناس فی ولادته، فمنهم من یقول: حمل و منهم من یقول: مات، و منهم من یقول: مات ابوه ولم یخلف، و منهم من یقول: ولد قبل موت ابیه بسنین

او کسی است که مردم در تولد او دچار تردید می‌شوند، برخی گویند: او (به آسمان‌ها) برده شده، برخی گویند: وفات کرده، برخی گویند: پدرش از دنیا رفت و فرزندی نداشت. و برخی گویند: چند سال پیش از وفات پدر دیده به جهان گشود [76]

که به‌طور تحقیق قول اخیر صحیح است.

66. ان الله اوحی الی عمران انی واهب لک ذکراً سویاً مبارکا یبریء الاکمه و الابرص و یحیی الموتی باذن الله، و جاعله رسولا لبنی‌اسرائیل، فحدث عمران امراته بذلک و هی ام مریم. فلما حملت کان حملها بها عند نفسها غلام. فلما وضعتها قالت رب انی وضعتها انثی... و لیس الدکر کالا نثی، ای لاتکون البیت رسولا. یقول الله: و الله اعلم بما وضعت فلما وهب الله لمریم عیسی کان هو الذی بشر به عمران و وعده ایاه. فاذا قلنا فی الرجل منا شیئا فکان فی ولده اوولد ولده فلا تنکروا ذلک

خداوند به عمران وحی نمود که من به تو پسر مبارک و تام الخقله‌ای خواهم داد، که کور و ابرص را شفا دهد و مردگان را به اذن خدا زنده گرداند. و او را فرستاده خود به بنی‌اسرائیل قرار خواهم داد. عمران این بشارت الهی را به همسر خود (مادر مریم) بازگو کرد. هنگامی که به مریم حامله شد، او پیش خود حساب کرده بود که این همان نوید الهی و پسر است. پس هنگامی که او را وضع کرد، گفت: بارخدایا! من او را دختر زاییدم، و پسر چون دختر نمی‌باشد. یعنی: این دختر است و دختر به پیامبر برانگیخته نخواهد شد. از این رهگذر خداوند می‌فرماید: (خداوند داناتر است به آنچه زاییده) [77] هنگامی که خداوند عیسی را به مریم داد، وعده الهی تحقق یافت. و او همان نوید خداوند به عمران بود. پس اگر ما در مورد کسی وعده‌ای دادیم ممکن است در حق پسر او، یا نوه او انجام پذیرد. هرگز بر ما خورده نگیرید.[78]

از این حدیث استفاده می‌شود اگر از انبیاء و اوصیاء مطلبی شنیده شد که ظاهراً طبق وعده آن‌ها انجام نگرفت، نباید در قضاوت عجله نمود، شاید معنای دیگری دارد که آن منظور شده است.

67. الخلف الصالح من ولدی هو المهدی!

خلف صالح از فرزندان من همان مهدی است.[79]

در این حدیث هم ممکن است کسی خیال کند که امام صادق علیهالسلام فرزند بلافصل خود را قصد کرده است، ولی روایات صریح وارده از آن حضرت و امامان پیشین، آن را توضیح می‌دهد که منظور نواده ششم آن بزرگوار است.

68. من انکر واحداً من الاخیاء فقد انکر الاموات!

هر کس یکی از امام‌های زنده را انکار کند، امامان قبلی را نیز انکار نموده است.[80]

یعنی: اگر کسی امام زمان عجلاللهتعالیفرجه را انکار کند، امامان قبلی را هم انکار کرده است، زیرا با این عمل خود اوامر آن‌ها را رد کرده است.

69. من اقربجمیع الائمه ثم جحد المهدی کان کمن اقر بجمیع الانبیاء و جحد محمداً صلیاللهعلیهوآله. المهدی یغیب شخصه ولا یصح لکم تسمیته!

هر کس به همه امامان اعتراف کند ولی حضرت مهدی علیهالسلام را انکار کند، مانند کسی است که به همه پیامبران اعتراف کند ولی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را انکار کند. شخص مهدی از دیده‌ها غائب می‌شود و بردن نام او بر شما جایز نمی‌شود.[81]

روی این بیان انکار حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه انکار همه امامان و تکذیب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله است.

امام کاظم علیهالسلام می‌فرماید:

70. یخفی علی الناس ولادته، ولا یحل تسمیته حتی یظهره الله عزوجل

ولادتش بر مردم پوشیده می‌ماند. و بردن نامش تا روزی که خداوند فرمان ظهورش دهد روا نمی‌باشد.[82]

امام رضا علیهالسلام می‌فرماید:

71. یبعث الله عزوجل لهذا الامر رجلاً خفی المولد والمنشا، غیر خفی فی نسبه و نفسه

خداوند برای این امر مردی را برمی‌انگیزد که ولادتش بر مردمان پوشیده است ولی نسبت و شخصیت او بر کسی پوشیده نیست.[83]

72. الرابع من ولدی، ابن سیده الاماء، یظهر الله به الارض من کل جور، و یقدسها من کل ظلم. و هو الذی یشک الناس فی ولادته، و هو صاحب الغیبه قبل خروجه. فاذا خرج اشرقت الارض بنور ربها، و وضع المیزان بالعدل بین الناس فلا یظلم احدٌ احداً. و هو الذی تطوی له الارض، ولا یکون له ظل

چهارمین فرزند من، پسر بانوی کنیزان است، که خداوند به وسیله او روی زمین را از هرگونه ظلم و ستم پاک و پاکیزه گرداند. در مورد ولادت او دچار شک و تردید می‌شوند. او پیش از ظهور، از دیده‌ها غائب می‌شود. و به هنگام ظهورش، جهان با نور پروردگارش می‌درخشد. او میزان را به عدل در میان مردم قرار دهد. دیگر کسی در حق کسی ستم نمی‌کند. او کسی است که زمین برای او طی می‌شود. و سایه‌اش بر زمین نیفتد.[84]

زمین برای او طی می‌شود، زیرا این خاصیت زمین است که در برابر وسایل نقلیه تیزپرواز طی شود، چنانکه در عصر ما نیز در زیر بال‌های هواپیما و سفینه‌های فضایی طی می‌شود. و ممکن است معنای دیگری منظور باشد که خداوند به حجت خود عطا خواهد فرمود. (طی الارض)

اما سایه‌اش بر زمین نمی‌افتد، یا برای اینکه همچون جدّ بزرگوارش صلیاللهعلیهوآله ابری بالای سرش حرکت می‌کند. یا به دلیل سرعت شگرف وسایل نقلیه‌اش سایه‌اش بر زمین نمی‌افتد. چنانکه امروزه سایه هواپیما هنگامی که اوج بگیرد بر زمین نمی‌افتد. هرکدام باشد عجیب نیست و شاید معنای دیگری منظور باشد که امروزه برای ما قابل درک نیست.

این روایات چهارده قرن پیش و حتی سالیان درازی پیش از ولادت حضرت نرجس خاتون در روم بیان شده است. در این روایات تفکر و تأمل نما، که چگونه از مادر بزرگوار و پوشیده بودن ولادت آن حضرت و غیبت و سیرت آن کعبه مقصود سخن رفته است. بیندیش و داوری کند.

هنگامی که دعبل خزاعی، شاعر معروف اهل‌بیت، قصیده تاییه خود را در محضر امام رضا علیهالسلام خواند، امام هشتم چنین فرمود:

73. الامام بعدی محمد ابنی، و بعده علی ابنه، و بعد علی ابنه الحسن، و بعد الحسن ابنه القائم، المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره.. و اما متی یقوم فاخبار بالوقت. لا یری جسمه ولایسمی باسمه

امام بعد از من پسرم محمد، و بعد از او پسرش علی، و بعد از او پسرش حسن، و بعد از او پسرش قائم است که در زمان غیبتش در انتظار مقدم او می‌نشینند و به هنگام ظهورش از او فرمان می‌برند. اما اینکه چه وقت ظهور می‌کند؟ آن إخبار به‌وقت است (که جز خدا کسی آن را نمی‌داند) شخص او دیده نمی‌شود و نام او برده نمی‌شود.[85]

امام جواد علیهالسلام می‌فرماید:

74. ان القائم منا هوالمهدی الذی یجب ان ینتظر فی غیبته، و یطاع فی ظهوره، و هوالثالث من ولدی

قائم ما همان مهدی منتظر است که باید در غیبتش انتظار او را کشید، و در موقع ظهورش از او فرمان برد. او سومین فرزند من می‌باشد.[86]

از امامان معصوم کسی جز او برای تأسیس خلافت اسلامی شمشیر نمی‌کشد، و او با آن هیبت و شکوه الهی و شمشیر برنده‌ای که در دست مبارکش برق می‌زند، از طرف هر کسی اطاعت می‌شود.

75. اذا مات ابنی علی – ای الامام الهادی – بدا سراج بعده ثم خفی. فویل للمرتاب. و طوبی للغریب الفاربدینه

هنگامی که پسرم علی – امام هادی – از دنیا برود، چراغی بعد از او آشکار می‌شود و سپس مخفی می‌گردد. وای بر کسی که در حق او شک و تردید به خود راه دهد. خوشا به حال غریبی که دین خود را برداشته از شهری به شهری فرار می‌کند.[87]

منظور از چراغ آشکار امام حسن عسکری علیهالسلام و منظور از چراغ مخفی کعبه مقصود و قبله موعود حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه می‌باشد. که در حدیث دیگری صریح‌تر می‌فرماید:

76. هو سمی رسول الله و کنیه، و هو الذی تطوی له الارض، و یذل کل صعب

او همنام پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و هم کنیه با اوست. او کسی است که زمین زیر پایش طی می‌شود و هر مشکلی در برابرش آسان می‌گردد.[88]

طی الارض و آسان شدن مشکل‌ها، صرف‌نظر از آن سطح عالی‌اش که برای آن یکتا بازمانده الهی مقدر است، در عصر ما در پرتو این وسایل نقلیه و دیگر وسایل ارتباط جمعی تا حدی میسّر شده است. دقت و تأمل در این حدیث که هزار و دویست سال پیش، از زبان امامی معصوم صادر شده است برای انسان قرن اتم و عصر تسخیر فضا شگفت‌آور و اعجاب‌انگیز است.

روزی یکی از شیعیان به محضر امام جواد علیهالسلام عرضه داشت: امیدوارم که امام قائم از اهل‌بیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، شما باشید!. امام فرمود:

77. ما منا الا قائم بامر الله عزوجل، اوهاد الی دینه. و لکن القائم هو الذی یخفی علی الناس ولادته، ولایغیب شخصه

هر یک از ما، قائم به امر خدا و هادی به‌سوی آئین خدا می‌باشد. و لکن آن قائم کسی است که ولادتش بر مردم پوشیده باشد، ولی شخص او پوشیده نباشد.[89]

یعنی: او همه‌جا حاضر خواهد بود اگر چه از دیده‌ها پنهان باشد.

امام هادی علیهالسلام می‌فرماید:

78. الخلف من بعدی ابنی الحسن. فکیف بکم بالخلف بعد الخلف؟!. قیل: و لم جعلنا فداک؟. قال: لانکم لاترون شخصه، ولایحل لکم ذکر اسمه. فقیل له: کیف نذکره... قال: قولوا: الحجه من آل‌محمد.

خلف بعد از من پسرم حسن می‌باشد، و لکن چگونه است حال شما در مورد خلف بعد از او؟! گفته شد: از چه نظر؟ جان ما فدای تو باد!. فرمود: زیرا شخص او را نخواهید دید. و بازگو کردن نام او بر شما روا نخواهد بود. گفتند: پس چگونه از او یاد کنیم؟ فرمود: بگویید: حجت خدا از آل‌محمد.[90]

امام حسن عسکری علیهالسلام می‌فرماید:

79. کانی بکم و قد اختلفتم من بعدی بالخلف منی. الا ان المقر بالائمه بعد رسول الله صلیاللهعلیهوآله المنکر لولدی، کمن اقر بجمیع انبیاء الله و رسله ثم انکر نبوه رسول الله صلیاللهعلیهوآله لان طاعه آخرنا کطاعه اولنا، والمنکر لآخرنا کالمنکرلا ولنا

گویا با چشم خود می‌بینم که بعد از من در مورد جانشین من به اختلاف افتاده‌اید، آگاه باشید که هر کس به همه امامان بعد از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اعتراف کند ولی پسرم را انکار نماید، همانند کسی است که به همه پیامبران اعتراف نموده، رسالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را انکار نماید. زیرا که اطاعت آخر ما، اطاعت اول ماست. و انکار آخر ما چون انکار اول ماست.[91]

قریب به این مضمون، از پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله و امام صادق علیهالسلام نقل شد. امام حسن عسکری علیهالسلام در ایام زندانی بودنش در زندان معتضد عباسی، کمی پیش از تولد حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه به یکی از هم زندانی‌هایش فرمود:

80. انی والله سیکون لی ولد یملا الارض قسطا وعدلا

به خدا سوگند، به زودی خداوند برای من پسری عنایت خواهد فرمود، که زمین را پر از عدل و داد خواهند نمود.[92]

امام حسن عسکری این سخن را برای وقت گذرانی با رفیق زندانی خود نفرمود، بلکه برای اینکه حجت برای یک نفر تمام شود و به موقع از زبان او برای دوست و دشمن نقل گردد.

حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه می‌فرماید:

حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه در یکی از توقیعات شریفه‌ای که توسط سفیر اولش از ناحیه مقدسه صادر فرموده است، چنین می‌فرماید:

81. ...ولیعلموا ان الحق معنا و فینا، لایقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر، ولا یدعیه غیرنا الا ضال غوی. فلیقتصروا منا علی هذه الجمله دون تفسیر، و یقنعوا من ذلک بالتعریض دون التصریح ان شاء الله.

شیعیان ما باید بدانند که حق با ماست و حق در میان ماست. بجز ما هر کس این ادعا را بکند دروغگوست. و جز ما هر کس این دعوی را بکند ضال و گمراه است. شیعیان ما باید این جمله را از ما بپذیرند و تفسیر آن را نخواهند. از ما اشاره را قبول کنند و تصریح را نخواهند.[93]

تفسیر آن را با چشم خود می‌بینیم و انشاء الله تصریح آن را در برق زدن شمشیرت بر فراز کاخ‌های ستمگران و جنایتکاران خواهیم دید، ای سید و سرور ما و ای رهبر و مولای ما!.

ابن عباس می‌گوید:

82. شب‌ها و روزها سپری نمی‌شود – جهان به پایان نمی‌رسد – جز اینکه جوانی از ما اهل‌بیت زمام امور را به دست می‌گیرد که دستخوش فتنه‌ها نمی‌شود و خود فتنه بر نمی‌انگیزد. گفته شد: چگونه است که پیرمردان شما از آن محروم می‌شود و جوانان شما به آن می‌رسد؟! گفت: آری، این امانت خداست، به هر کس بخواهد عطا می‌فرماید.[94]

83. آر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: من، علی، حسن، حسین و 9 تن از اولاد حسین، پاک و پاکیزه و معصوم هستیم.[95]

کعب الاحبار می‌گوید:

84. من مهدی را در اسفار (کتاب‌های) همه پیامبران می‌یابم، که در داوری او ستم و تباهی وجود ندارد.[96]

85. مهدی در تورات و انجیل ذکر شده، همه ملت‌ها اجماع و اتفاق نظر دارند بر اینکه: نجات بخشی ظهور خواهد کرد و انسان‌ها را از ظلم و استبداد نجات خواهد داد. کسی که در ظهور چنین مصلح و نجات دهنده‌ای تردید کند کافر است. او با اسم و وصف، در همه کتاب‌های پیامبران نوشته شده است. هر چه مورد تردید باشد، این تردید ناپذیر است که او فرزند پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و وارث علوم امامان معصوم یکی بعد از دیگری است.[97]

بخاری[98] می‌گوید:

86. احادیث در مورد حضرت صاحب‌الزمان عجلاللهتعالیفرجه که از دیده‌ها غائب و در هر زمانی حاضر است، بسیار فراوان است. کسانی که به امامت او معتقدند از هر نکوهش و سرزنشی پیراسته‌اند که راه حق را پیموده‌اند و به شاهراه هدایت رسیده‌اند. امامت و پیشوایی امت اسلامی به وسیله او پایان یافته است. او از روز وفات پدر بزرگوارش تا روز رستاخیز امام است. او مردمان را به شریعت خود که همان شریعت محمدی است دعوت می‌کند.[99]

آیا بیانی روشن‌تر و عبارتی واضح‌تر از این متصور است.

ابن عربی گوید:

87. او از عترت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از نسل حضرت فاطمه است. جدش امام حسین و پدرش امام حسن عسکری است.[100]


مهدی موعود را بهتر بشناسیم

چه کسی در این روایات بیرون از شمار اراده شده است؟.

آیا شهامت آن را داریم که او را دقیق‌تر بشناسیم و از دیگران بازشناسیم؟.

آیا چنین شهامتی به دور از امانت است؟ نه هرگز.

مسلمانان در مورد مطلبی که صدور آن از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به ثبوت برسد، هیچ شک و تردیدی به خود راه نمی‌دهند، زیرا به خوبی می‌دانند که او هر چه بگوید، از منطق وحی می‌گوید، و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. که صدق گفتار او را قرآن کریم تضمین کرده است.

همچنین در مورد امامان معصوم هیچ تردیدی ندارند که آن‌ها از هرگونه خطا و لغزشی مصون و محفوظ هستند و آنچه از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کنند، بسیار دقیق و امین هستند. امانت آن‌ها در نقل سخنان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله همچون امانت جبرئیل در نقل وحی به قلب شریف پیامبر صلیاللهعلیهوآله است.

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و پیشوایان معصوم علیهمالسلام حوادث عصر ما را آن‌چنان دقیق توصیف کرده‌اند، که شخص متتبع در سخنان آن‌ها، دقیقاً می‌تواند روی هر حادثه‌ای انگشت بگذارد و بگوید که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از این حادثه خبر داده است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و امامان اهل‌بیت علیهالسلام طوری از حوادث آینده سخن می‌گویند که گویی پرده‌ها بالا رفته، بُعد زمانی برداشته شده، و آن‌ها با چشم خود این حوادث را تماشا می‌کردند و توصیف می‌نمودند.

چه حوادثی را برای ما بازگو کردند و درست همان‌طور حادث شد، چه وعده‌هایی برای ما دادند که دقیقاً طبق وعده‌شان انجام پذیرفت. چه بسیار حوادث فردی و اجتماعی که برای مردم پیش از فرا رسیدنش خبر دادند و بدون کوچک‌ترین تخلفی واقع شد.

مگر نه این است که هر کس چهل شبانه‌روز خدا را خالصانه بپرستد، چشمه‌های حکمت از قلب او سرازیر می‌شود؟ چنانکه در روایت آمده است. کجا رسد به افرادی که از طرف خدا تأیید شده هستند و از سوی خدا محدث هستند و چیزی را جز از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله روایت نمی‌کنند، همه گفتارشان از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و او هم از جبرئیل امین و او از خداوند جلیل تبارک‌وتعالی نقل می‌کند.

امام صادق علیهالسلام در این رابطه می‌فرماید:

88. انه من اتی البیوت من ابوابها اهتدی، و من اخذ غیرها سلک طریق الردی. و قد وصل الله طاعه ولی امره بطاعه رسوله صلیاللهعلیهوآله و طاعه رسوله بطاعته، فمن ترک طاعه ولاه الامر لم یطع الله و رسوله

کسی که از در خانه، وارد خانه شود هدایت یافته است، و کسی که راه دیگری پیش گیرد و از غیر در، وارد خانه شود به‌سوی هلاکت رفته است. خداوند اطاعت ولی امر را به اطاعت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله مقرون ساخته و اطاعت پیامبرش را به اطاعت خود مقرون ساخته است. هر کس اطاعت اولیاء امر را ترک کند، از خدا و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز اطاعت ننموده است.[1]

اینک ببینیم اگر بیراهه نرویم و از در خانه وارد شویم، مهدی موعود و کعبه مقصود، چه کسی خواهد بود؟

تردیدی نیست که مهدی موعود، مولود مسعودی است که در خانه امام حسن عسکری علیهالسلام دیده به جهان گشود، که به خلافت او اهل آسمان و زمین حتی پرندگان هوا خشنود هستند.

از طرفی ده‌ها حدیث از زبان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه اهل‌بیت علیهالسلام نقل کردیم که هرگز نباید روی زمین خالی از حجت باشد، و از طرفی دوست و دشمن، شیعه و سنی [2] معترف است که امام زمان عجلاللهتعالیفرجه حجت پروردگار است و دیده به جهان گشوده است و هم‌اکنون زنده و موجود است. همه فرق اسلامی در این عقیده با ما شریک هستند (به جز تعدادی اندک از نویسندگان مزدور یا منحرف) که قائم آل‌محمد عجلاللهتعالیفرجه در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، و همه معترف‌اند که از نسل حضرت فاطمه است و هرگز احدی در اسم و وصف او اختلاف نکرده است.

اگر گفته شود: از کجا که فرزند بلافصل امام حسن عسکری باشد و از دیگر فرزندان حضرت فاطمه سلاماللهعلیها نباشد؟!

در پاسخ می‌گوییم: گذشته از اینکه مجموعه ویژگی‌های مندرج در احادیث منحصراً با او تطبیق می‌کند، روایات وارده در مورد بیان نسب او نیز این مطلب را اثبات می‌کند، زیرا در این احادیث تصریح شده که او از نسل عبدالمطلب است، بعد گفته شده که از نسل حضرت فاطمه است، آنگاه نسل به نسل دایره تنگ‌تر شده تا در امام حسن عسکری متعین و منحصر به فرد شده است. بعد از نصوص صریحه از پیامبر گرامی اسلام در مورد اسم و کنیه و نسب و دیگر اوصاف او، هرگز احتمال نمی‌رود که در فرد دیگری نیز این اوصاف جمع شود.

بعد از اینکه همه اوصاف در یک فرد جمع شده، و او زنده و موجود است، دیگر مفهومی ندارد که فرد دومی را برای این منظور جستجو کنیم، و یا دچار اختلاف شویم که آیا او متولد شده است یا نه؟ اگر چه تولد حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه از عامه مردم پوشیده بود ولی از خواص شیعه پوشیده نبود.[3]

او در پشت پرده غیبت نهان شده تا وقتی ظهور کند که بیعت هیچ ستمگری در گردن او نباشد.

او خود در توقیع شریفش به احمد بن اسحاق چنین می‌نویسد:

89. ...ثم بعث الله محمداً صلیاللهعلیهوآله رحمه للعالمین، و تمم به نعمته، و ختم به انبیاء ه، و ارسله الی الناس کافه، و اظهر من صدقه ما اظهر، و بین من آیاته و علاماته ما بین.. ثم قبضه حمیدا نقیا سعیدا، و جعل الامر من بعد الی اخیه و ابن عمه و وصیه و وارثه علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام ثم الی الاوصیاء من ولده واحدا واحدا، احیی بهم دینه، و اتم بهم نوره، و جعل بینهم و بین اخوانهم و بنی عمهم الادنین من ذوی ارحامهم فرقانا بینا یعرف به الحجه من المحجوج و الامام من الماموم، بان عصمهم من الذنونب، وبراهم من العیوب، وطهرهم من الدنس، و نزههم من اللبس، وجعلهم خزان علمه و مستودع حکمته و موضع سره، و ایدهم بالدلایل. ولولا ذلک لکان الناس علی سواء ولادعی امرالله عزوجل کل واحد، و لما عرف الحق من الباطل، ولاالعالم من الجاهل، حفظ الله الحق علی اهله وافره فی مستقره... و اذا اذن لنا فی القول ظهر الحق و اضمحل الباطل و انحصر عنکم. و الی الله ارغب فی الکفایه و جمیل الصنع والولایه

خداوند حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را رحمة للعالمین برانگیخت، و نعمتش را به وسیله او کامل گردانید، و پیامبرانش را با او ختم نمود. او را برای همه مردم مبعوث کرد. و معجزات فراوان و آیات بینات به دست او ظاهر گردانید. آنگاه او را پاک و پاکیزه، ستوده و پسندیده از این جهان بیرون برد. و امر امت را به دست برادر و پسر عمویش علی بن ابی‌طالب علیهالسلام و فرزندان او یکی بعد از دیگری سپرد. به وسیله آن‌ها دین خود را زنده کرد و نور خود را به اتمام رسانید. آنگاه میان آن‌ها (امامان) و برادران و پسرعموها و دیگر خویشاوندان فرق واضح و تفاوت آشکار قرار داد تا همواره حجت خدا ممتاز باشد و با غیر حجت مشتبه نشود، امام و مأموم بازشناخته شوند و با یکدیگر اشتباه نشوند. برای این منظور آن‌ها را از خطا و لغزش معصوم قرار داد و از هر عیبی مبرا ساخت، آنان را پاک و پاکیزه قرار داد و از هر پلیدی پیراسته ساخت. آن‌ها را خزینه‌های علوم خود قرار داد. حکمت خود را به آن‌ها آموخت و اسرار خود را در نزد آن‌ها به ودیعت نهاد و آن‌ها را با دلایل و بینات تأیید نمود. اگر این دلایل آشکار نبود، همگی در آن برابر می‌شدند و هر کسی ادعای امامت و رهبری امت را می‌کرد، دیگر حق و باطل شناخته نمی‌شد، عالم و جاهل از یکدیگر تشخیص داده نمی‌شدند. خداوند با این معجزات باهرات حق را در اهل حق محفوظ ساخت و آن را در محل خود استقرار داد. هنگامی که به ما اجازه ظهور داده شود، حق آشکار، و باطل ریشه کن خواهد شد. از خدا می‌خواهم که این مهم را به دست با کفایت ما انجام دهد و به ما حسن عمل عنایت فرماید تا وظیفه ولایت را به بهترین وجه ادا نماییم.[4]

این نامه که از ناحیه مقدسه حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه شرف صدور یافته، برای شناخت معصوم از غیر معصوم، امام از غیر امام، حجت از غیر حجت کافی است.

آری او زنده و موجود است و به هنگام رحلت پدر بزرگوارش پنج سال و چند ماهی از عمر شریفش می‌گذشت[5] که پدرش میراث‌های انبیاء را به او تسلیم نمود و شمشیر پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به او تحویل داد.

ولادت با سعادت او با دلایل قطعی ثابت شده، و غیبت شکوهمند او با مشاهده ده‌ها تن از شیعیان و خواص آن حضرت که او را در شب میلاد، روز اول، سوم و هفتم تولدش دیده‌اند، و در طول 5 سالی که از عهد پدر بزرگوارش درک نموده، به حضور آن کعبه مقصود شرفیاب شده، پرسش‌ها نموده و پاسخ‌ها دریافت کرده‌اند، ثابت و قطعی است. و با دیدار ده‌ها تن دیگر در طول غیبت صغری و مشاهده صدها معجزه از آن حجت پروردگار، و دیدار صدها تن دیگر در طول غیبت کبری به ثبوت رسیده است.[6]

شایان توجه است که عمویش جعفر (کذاب) با اطلاع قطعی از وجود آن حجت الهی، میراث خصوص امام حسن عسکری علیهالسلام را تقسیم نمود، تا وانمود کند که امام حسن عسکری فرزندی ندارد. و بدین وسیله راه را برای دعوی امامت خود هموار سازد. ولی به زودی نقشه‌ها نقش بر آب شد، و دروغ‌گویی جعفر بر همگان آشکار گردید.

پدر حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه امام حسن عسکری علیهالسلام و مادر بزرگوارش نرجس خاتون سلاماللهعلیها بانوی کنیزان عالم، از یک بیت رفیع و خاندانی جلیل است، که از امام حسن عسکری فرزندی جز حضرت بقیه‌الله عجلاللهتعالیفرجه از همین بانوی بزرگوار نمانده است. که با تمام نیرو در مخفی نگاه داشتن از ابر جنایتکاران تاریخ کوشیده‌اند.

دستگاه ستمگر خلافت تمام نیروی خود را در اطراف خانه امام حسن عسکری متمرکز کرده، ده‌ها جاسوس گماشته بود، بر هر جاسوسی، جاسوسی دیگر تعیین کرده بود تا از تولد حضرت ولی‌عصر عجلاللهتعالیفرجه آگاه شد، آن یکتا مهر تابان و خورشید فروزان را خاموش گرداند. ولی مشیت خدا بر آن تعلق یافته بود که حجت خود را در کنف حمایتش از گزند زمین و زمان مصون و محفوظ نگهدارد:

می‌خواهند نور خدا را با دهان‌های خود خاموش نمایند، ولی خداوند ابا دارد جز اینکه نورش را به اتمام برساند، اگر چه کافران خوش ندارند.[7]

آیا با این اوصاف، حجت خدا دقیقاً مشخص است یا نه؟ آیا باز هم تردیدی هست در اینکه او پسر امام حسن عسکری علیهالسلام است؟!.

از القاب شریف آن قبله خوبان و کعبه نیکان در کلمات پیشوایان نام‌های مقدس زیر است:

حجت خدا، خاتم اوصیاء، رهائی‌بخش امت، مهدی، منتظر، باعث، وارث، خلف صالح، قائم به حق، مظهر دین، دادگستر، بقیه‌الله، صاحب‌الزمان، صاحب شمشیر، امام منتظر برای تأسیس حکومت عدل الهی.[8]

او یکتا مظهر و مصداق این القاب شریفه است و هرگز احدی در این القاب با او شریک نیست.

از کنیه‌های آن حضرت: ابوالقاسم، ابوعبدالله و ابوجعفر است. او ثمره مقدسه شجره نبوت و عصاره دودمان امامت، خلف شایسته محمد صلیاللهعلیهوآله و علی علیهالسلام است. پرچم حق به دست با کفایت اوست، که هر کس به او چنگ زند نجات می‌یابد و هر کس تخلف کند هلاک می‌شود.[9]

او دوازدهمین ستاره فروزان آسمان امامت و آخرین کوکب درخشان برج ولایت است، که تمام اوصافش توسط رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله بیان شده است. کسی را یارای انکار و تردید نیست، جز اینکه در اساس وحی دچار تردید شود، و رسالت و نبوت را انکار نماید. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حق او فرموده است:

90. سیمیت الله به کل بدعه، و یمحو کل ضلاله، و یحیی کل سنه

خداوند به وسیله او بدعت‌ها را نابود می‌سازد و گمراهی‌ها را از بین می‌برد و سنت‌ها را زنده می‌کند.[10]

از دیگر القاب همایونش:

منصور، صاحب، حجت، خالص، صاحب‌خانه، صاحب‌الامر، مأمول، تالی، نائب، برهان، باسط (گسترده)، ثائر (انقلابی)، منتقم، سید، جابر (جبران‌کننده = ترسیم‌کننده)، خازن و...

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام اسامی دیگری به آن حضرت اطلاق نموده‌اند که از جمله آن‌هاست:

امیر امیران، قاتل تبهکاران، آقای دو جهان و...[11]

از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: آیا می‌توانیم به حضرت قائم عجلاللهتعالیفرجه به‌عنوان امیرالمؤمنین درود بفرستیم؟ فرمود: نه، آن اسم خاص امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیهالسلام است که خداوند او را به این نام، نامیده است. هرگز کسی را جز او نتوان به این نام نامید. جز امیرمؤمنان، هر کس به این نام، نامیده شود کافر است.

عرض نمودند: پس او را به چه نامی بخوانیم؟ فرمود: بگویید:

91. السلام علیک با بقیه‌الله [12]

سپس این آیه را تلاوت فرمود:

بقیه‌الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین [13]

و در روایت دیگر آمده است:

92. هر کس قائم ما را درک کند، هر وقت او را ببیند بگوید:

السلام علیکم یا اهل‌بیت النبوه، و معدن العلم، و موضع الرساله [14]

و ما عرض می‌کنیم: درود بی‌پایان و سلام و صلوات بی‌کران ایزد منان، بر تو باد، ای مهر تابان و قبله خوبان! ای امام زمان! ای یکتا بازمانده حضرت پروردگار!

  • مهدی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">